چند بخشی

چند بخشی

بخش های متنوع از همه چیز
چند بخشی

چند بخشی

بخش های متنوع از همه چیز

پیام رادیویی دونیتس پس از جانشینی پیشوای اریایی آدولف هیتلر

 اندک زمانی سپری گشته از ساعت 10 شامگاه اول ماه مه، همان هنگام که جسد دکتر گوبلز و همسرش در باغ کاخ صدارت اعظمی می سوخت، رادیو هامبورگ نواختن صفحه ی سمفونی هفتم سنگین بروکنر (آهنگساز اتریشی) را گسست. آوای طبل های نظامی برخاست و سپس گوینده ای به سخن آمد:

((پیشوای ما آدولف هیتلر، در حالی که تا واپسین نفس بر ضد بلشویسم می جنگید، در ستاد عملیاتی خود واقع در کاخ صدارت عظمای رایش، پس از نیمروز امروز بخاطر آلمان از پا درآمد. پیشوا در سی ام آوریل، دریاسالار بزرگ دونیتس را به جانشینی خویش گماشت. اینک دریاسالار بزرگ و جانشین پیشوا با مردم آلمان سخن می گوید.))

سپس دریاسلار دونیتس سخنرانی کرد:

((نخستین کارم آن است که آلمان را از متلاشی شدن بدست دشمن بلشویک که پیش می آید برهانم. تنها بدین منظور، مبارزه ی نظامی ادامه می یابد. تا آنجا و آن زمان که انگلیسیان و آمریکاییان مانع نیل به این مقصود گردند ناگزیر خواهیم بود کارزار دفاعی خویش را بر ضد ایشان نیز تداوم بخشیم. اما در چنان اوضاعی، انگلیسی ها و آمریکایی ها جنگ را نه بخاطر ملل خویش بلکه فقط برای اشاعه ی بلشویسم در اروپا دوام خواهند داد.))

یک هفته بعد در ساعت دو و چهل و یک دقیقه ی بامداد هفتم ماه مه سال 1945 آلمان ورجاوند نازی بی قید و شرط تسلیم شد. دولت اریایی سقوط کرد

گفتگوی هانس رودل و دکتر گوبلز در نبرد برلین

هانس رودل  رکورد دار ترین خلبان دنیا در عملیاتهای هوایی می باشد که فقط ۲۵۳۰ عملیات ثبت شده دارند. ایشان نیز به مدال صلیب آهنی شوالیه با برگ بلوط طلایی بالاترین نشان نظامی آلمان نازی که به نظامیان اهدا میشد نائل آمدند و نیز خلبان مورد علاقه شخص آدولف هیتلر هم بودند که ملاقاتهای بسیاری هم با ایشان داشتند.
ایشان در اواخر جنگ در یک عملیات حتی یک پای خودشان را از دست می دهند و باز با این وجود به عملیاتهای هوایی خودشان ادامه می دهند. خلبانی با یک پا !
روایت زیر دیدار ملاقات دکتر یوزف گوبلز وزیر تبلیغات آلمان نازی از هانس اولریخ رودل (پس از زمانی که پای ایشان توسط جراحان بیمارستان برلین قطع گردید) می باشد که پیرامون نبرد برلین است و برگرفته از خاطرات خود هانس رودل می باشد.
این دیدار در ماه فوریه سال 1945 انجام شده که متن هم به زبان خود هانس رودل می باشد.

 

گوبلز وزیر تبلیغات آلمان با اینکه هرگز با من روبه رو نشده بود، دو مرتبه ذر بیمارستان به عیادت من آمد.
گوبلز مرتبه دوم که به ملاقات من آمد پرسید: ((نظریه شما راجع به جبهه شرق (اتحاد جماهیر شوروی) چیست ؟))
گفتم ((تنها شانس موفقیت ما در جبهه شرق این است که قوای شوروی را در منطقه رود اودر نگاه داریم و اگر آنها از آنجا عبور کنند برلین سقوط خواهد کرد.))
گوبلز گفت (( این طور نیست و همان طوری که روسها از لنینگراد دفاع کردند و مانع سقوط آن شدند ما نیز خیابان به خیابان و خانه به خانه از برلین دفاع خواهیم کرد و مانع سقوط از آن خواهیم شد ))
گفتم: (( آقای گوبلز، وضع لنینگراد غیر از برلین بود، برای این که لنینگراد فقط از جنوب مورد حمله قوای آلمان قرار می گیرفت و گرچه در شمال لنینگراد نظامی ها بودند، اما قشون فنلاند برای لنینگراد تولید خطر نمی کرد. به فرض اینکه بگویم قوای فنلاند از شمال برای لنینگراد تولید خطر می کرد، باز مشرق و مغرب لنینگراد به خارج ارتباط داشت و از راه مشرق و غرب چه در تابستان و چه در زمستان قوای امدادی و آذوقه به لنینگراد می رسید. اما برلین اگر محاصره شود از چهار طرف محاصره خواهد شد، زیرا روسها از مشرق به آن نزدیک می شوند و قوای دول آمریکا و انگلستان از مغرب و این دو نیرو مثل حلقه انگشتر برلین را از چهار طرف در بر خواهند گرفت.))

ولی گوبلز این حرف را نمی پذیرفت و می گفت وی تصمیم دارد که در تمام خانه های برلین تلفن نصب کند تا به مرکز فرماندهی پایتخت آلمان مربوط باشند و همواره از آنجا کسب دستور نمایند.
بعد از پانزده روز من برای اولین مرتبه از بستر برخاستم و در اول ماه مارس 1945 با چوبهایی که زیر بغل گذاشته بودم از بیمارستان خارج شدم …

برگرفته از خاطرات هانس اولریخ رودل (خلبان اشتوکا)

روزنامه هایی که مرگ آدولف هیتلر پیشوای اریایی را اعلام کردند

چندی پیش در یکی از سایت ها مطلبی رو خوندم که خیلی جالب بود و البته افسوس خوردم از اینکه مردم شایعه ساز و شایعه باور هستند،و بدون اینکه کوچکترین تحقیقی در آن مورد بکنند،دهانشان رو باز می کنند.

در آن سایت نوشته بود که بن لادن هم مانند هیتلر در یکم ماه می کشته شده است.
البته من در قسمت «ارسال نظرات» برایشان نوشتم که آدولف هیتلر در 30 آپریل 1945 از دنیا رفته است ولی …

آنچه که در زیر می خوانید ترجمه ای است از یکی از سایت های آلــــــــــــــــمانی:

آیا می توانید این نوشته ی مضحک را تحمل کنید؟

آدولف هیتلر در سال 1945 در 30 آپریل ،از دنیا رفت و روزنامه ها در یکم ماه می اعلان کردند که پیشوای آلمان مرده است.

در یکم ماه می سال 2011 باز هم روزنامه ها اعلام کردند که بن لادن ، بد ترین مرد زمان خود ، مرده است.

شبیه هم برنامه ریزی شده بود.

آدولف هیتلر در مقام صدارت اعظمی رایش بوده و در برلین کشته شده است.
در یکم ماه می رادیو هامبورگ radio.At 2230 اعلام کرد که گزارش ها از ستاد پیشوا حاکی از ان است که آدولف هیتلر “در پست فرماندهی وظیفه صدارت عظمی رایش را به کارل دونیتس واگذار کرده و از ایشان خواسته است که در مبارزه تا آخرین نفس در مقابل بلشویسم و برای آلمان بجنگد “.

او گفت که بزرگ دریاسالار Doenitz به عنوان جانشین او منصوب شده بود.

به دنبال اعلام این خبر، دریاسالار Doenitz به مردم آلمان اعلام کرد :به نام سوگواری پیشوا . مرگ یک قهرمان ،یک اسطوره و یک رهبر بزرگ در پایتخت رایش وجود دارد.

گزارش ها از واشنگتن می گویند که مقامات ایالات متحده اعلام کردند که به این قضیه مشکوک هستند. آنها می ترسند که در زمان انتصاب Doenitz ممکن است که هیتلر نمرده باشد، اما تلاش برای فرار یا برو زیرزمینی نیست.

در لندن ، وینستون چرچیل ، نخست وزیر ، بیانیه ای خطاب به عوام در مورد وضعیت جنگ در اروپا ،گفته بود بود “قطعا رضایت بخش تر از این زمان در پنج سال پیش وجود ندارد.

دریاسالار Doenitz ، به ادامه ی جنگ علیه شوروی و متفقین غربی قول داد .
او گفت : “برای منافع مردم آلـــــــــــــــــــــــ ـــمان نه تنها با انگلیسی ها و آمریکایی ها ، بلکه مبارزه برای گسترش بلشویسم تا آخرین نفس می جنگد”.

او به عنوان پیشوای جدید آلمان از نیروهای مسلح آلمان، خواستار نظم و انضباط مجدد شد و از سربازان آلمانی خواست ، “ما به وظیفه خود عمل می کنیم. زندگی مردم ما در خطر است. 


هنوز رایش سوم مقاومت میکرد و 750 هزار سرباز داوطلب از برلین دفاع میکردند. هنوز دولت اریایی در هم نشکسته بود اما تا تراژدی فاصله ای نبود...

پل ورسک، شاهکار نازی ها در ایران

اگر به از دماوند به سوی سوادکوه بروید با پلی بسیارجالب در ما بین دو کوه مواجه می شوید که در نوع خودش بی نظیر است پلی که در آن هیچ فلزی بکار نرفته است.
پل ورسک: شاهکار نازی ها در ایران

با توجه به رابطه نزدیک آلمان نازی و ایران در زمان رضا خان و لزوم وصل شدن خط آهن شمال به تهران مهندسان نازی به ایران آمدند و بر خلاف دیگر خارجی ها و مستشران نظامی و غیر نظامی به فکر کمک به صنایع و زیرساخت های ایران بودند بر همین اساس ساخت این بخش مهم از راه ایران را به عهده گرفتن مشکل اساسی کوههای رشته کوه البرز بودند که باید به هر صورتی آنها را دور می زند یا از دل آن عبور می کردند کار ساخت راه آهن ادامه داشت تا به دو کوه در منطقه عباس آباد برخوردند که برای عبور از آن احتیاج به احداث پل بود

 

((والتر اینگر)) ساخت این پل را در سال 1310 برعهده گرفت مهندس اتریشی تباری
حجم پل ورسک که دارای ۶۶ متر دهانه قوسی و ۱۱۰متر ارتفاع از ته دره است ، جمعاً ۴۵۰۰ مترمکعب است . طول کلی پل 2/73 متر است. هزینه ساخت آن در آن زمان، بالغ بر۲میلیون و۶۰۰هزار تومان بوده است.
نکته بسیار جالب که باعث حیرت همگان شده استفاده نکردند از فلز در این سازه است و با ترکیبی از سیمان و ماسه و آجر و بدون استفاده ار آرماتور فلزی ساخته شده است.
روایت های غیر قابل استناد:
این پل چندین روایت عجیب و غریب دارد که زیاد قابل استناد نیست مثلا نام پل که یسری می گویند نام ورسک برگرفته از نام مهندسی آلمانی بود در صورتی که مهندس این پروژه ((والتر اینگر)) بوده است و یک روایت دیگر هم است که می گوید نام این پل از قریه در نزدیکی پل به نام ورسک گرفته شده که بیشتر مقبول واقعه شده است.

روایت عجیب دیگر هم که بسیار هم شهرت دارد و اصلا نمی توان برای آن سندی مورد قبول آورد وخیلی هم روی آن اقرار شده است دستور رضا خان که شخصا برای افتتاح پل به زادگاهش آمده بود مبنی بر قرار گرفتن ((والتر اینگر)) و زن و بچه اش در زیر پل است که اگر پل فرو ریخت اولین قربانیانش خانواده خودش باشند
این داستان را به چندین صورت بیان کرده اند که این هم از ضعف ایرانی ها در نگارش تاریخ است عده ای می گویند زن و بچه این مهندس در زیر پل قرار گرفتند و عده ای هم می گویند خوده مهندس داوطلبانه شخصا به زیر پل رفته است و عده ای هم که خیلی می خواهند اقرار کنند م یگویند دست و پای خانواده ((والتر اینگر)) بستند و در زیر پل قرار دادند که بسیار دور از واقعیت بوده است

 

دلایل رد این رویداد :
1_ تمام روایت ها توسط اهالی بومی روایت شدند نه از زبان مورخ یا روزنامه نگاری.
2_ با توجه به دوستی بسیار نزدیک آلمان نازی و ایران این امر محال به نظر می رسد که چنین کاری با یک شخص ماهر و دانا آن از کشور دوست انجام گیرد.
3_اتباع آلمانی بسیار مورد محافظت قرار داشته اند و به دلیل حساسیت بسیار بالای شخص هیتلر به اتباع آلمانی در بیرون کشور مخصوصا مهندسین بسیار بعید به نظر می رسد که رضا خان جرات جسارت به یک تبعه آلمانی را داشته باشد و پیش بینی نکند که اگر این به گوش آدلف هیتلر برسد چه عکس العملی نشان دهد.
پل پیروزی متفقین:
با ساخت این پل و کلا راه آهن شمال و جنوب توسط مهندسین نازی متفقین موقعیت را محترم شمردند و ایران را اشغال کردند و همین راه آهن یکی از مهم ترین و شاید مهم ترین عامل پیروزی آنها شد و پل ورسک بیشترین تاثیر را در انتقال تجهیزات بر عهده داشت و بیخود نبود چرچیل آن را پل پیروزی نامید.
این پل به ضمانت 70 سال کارکرد ساخته شد وهنوز هم پا برجاست و نه تنها در زمان خودش بلکه هم اکنون یکی از شاهکار های معماری محسوب می شود و آنقدر مهم بود است که نمادی برای آبادانی ایران باشد.


اولین اتوبان ها در رایش سوم ساخته شدند

“اولین اتوبان ها در رایش سوم ساخته شدند”

آدولف هیتلر تنها طراحی هایی برای پل ها و اتوبانها را می پذیرفت که با طبیعت همخوانی داشته و در عین حال از زیبایی مثال زدنی هم برخوردار باشند.

اولین اتوبانها در رایش سوم ساخته شدند. این اتوبانها به وسیله ی فردی که با فقر و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده بود طراحی شده بودند: “آدولف هیتلر”

کتاب هایی که آدولف هیتلر در دوران جوانی خود خواند به او کمک زیادی کرد تا با جنبه های مختلف شهر سازی و راه سازی آشنا شود. از آنجایی که آدولف هیتلر فردی بود که مهارت بسیار زیادی در حل کردن مشکلات پیچیده داشت و همینطور روحیه ای که به او کمک میکرد تا همه چیز را با هارمونی در طبیعت قرار دهد باعث شد تا او شروع به مطالعه ی معماری و شهرسازی کند و به رویای خود که ساخته شدن راه های امن و زیبا بود جامه ی عمل بپوشاند. بعد ها زمانی که او از کنار پل ها و سازه های مختلف عبور میکرد با یک نگاه نام و مدل طرحی که در آن سازه به کار رفته بود را به لطف مطالعاتش در باره ی معماری و همینطور استعدادش به زبان می آورد. او همینطور بعدها با برگزار کردن رقابت ها و مسابقات مختلف بین معماران بهترین طرح ها را انتخاب میکرد و به هر طرحی اجازه ی ساخت نمیداد.


 

اتوبان های آلمان 24 متر عرض داشتند و در هارمونی بسیار زیبایی با طبیعت اطراف خود بودند و همینطور منظره ی بسیار زیبایی را به وجود می آوردند که به زیبایی های منطقه می افزود. در طراحی هاهمواره سعی میشد که از همه ی اجسام طبیعی از جمله سنگ ها استفاده شود. استفاده از اجسام طبیعی باعث میشد که یک اتوبان شباهت بسیار زیادی به یک کار هنری پیدا کند و این دقیقا چیزی بود که آدولف هیتلر میخواست. در این طراحی ها حتی رستوران ها و استراحت گاه ها نیز از قبل طراحی شده بودند و در یک هارمونی خاص با طبیعت اطراف خود و خود اتوبان بودند به طوری که اجازه ی ساخت رستوران در هر جایی از اتوبانها داده نمیشد.پروژه های ساخت اتوبان علاوه بر این که برای رفت و آمد امن و راحت مردم طراحی و ساخته شده بود همینطور هدفی دیگر برای به وجود آمدن شغل برای افراد بیکار نیز داشت.

 

راه ها و خیابان های معمولی با آسفالت پوشیده شده بودند که مواد اولیه ی آن درکشورآلمان وجود نداشت و دولت ناسیونال سوسیالیست آلمان مجبور بود آنها را به کشور وارد کند. ولی از آنجایی که آلمان ها در تحریم قرار داشتند و هیچ پولی برای تجارت با کشور های تولید کننده نداشتند تصمیم گرفتند که راه حلی از دورن خود کشور برای این مشکل پیدا کنند. مهندسین و طراحان به جای آسفالت از بتون و سنگ ( سنگ فرش ) برای پوشاندن خیابان ها استفاده کردند چیزی که امروزه در بسیاری از مناطق گران قیمت شهر های دنیا از آن استفاده میشود.

تمامی اتوبان ها در آلمان نازی بدون عوارضی بودند و آدولف هیتلر اعتقاد داشت که همه ی مردم بدون هیچ مشکل و دردسری باید در اتوبانها که برای آنها ساخته شده رفت و آمد کنند. با طراحی هوشمندی که مهندسان آلمان نازی در ساخت اتوبانها انجام داده بودند در قسمت های خاصی از اتوبان ها مغازه ها و رستوران های متفاوتی وجود داشتند که علاوه بر اینکه باعث به وجود آمدن شغل های جدید می شدند. همینطور باعث می شدند تا از ترافیک جلوگیری شود و دولت عوارضی را که با قرار دادن عوارضی در اتوبان ها باید میگرفت را از مغازه های اطراف اتوبان میگرفت که کار بسیار هوشمندانه ای بود.
با ساخته شدن اتوبانها در رایش سوم صنعت توریسم و همینطور تجارت به طور وصف ناپذیری در این کشور شکوفا شد.

 

آلمان نازی ابتدا در سال 1935 اولین اتوبان را ساخت در نتیجه ی آن وقتی دولت های دیگر دنیا اتوبان های آلمان نازی را دیدند شروع به ساخت اتوبان در کشور های خود کردند البته اتوبانهایی همراه با عوارضی!

اشتباهات هیتلر

اشتباهات تاریخی ادولف هیتلر که منجر به شکست تاریخی ارتش اریایی رایش شد...


کاش میشد تاریخ را اصلاح کرد.....


 

۱- حمله شتابزده به اتحاد شوروی:

از این اقدام به عنوان یکی از بزرگترین اشتباهات هیتلر یاد می شود. پس از فتح اروپا یگانه دشمن هیتلر انگلستان بود. هیتلر قصد جنگ دریایی با انگلیس و نابودی آن را داشت اما تصمیم گرفت در شرق به شوروی حمله کند و با دستیابی به کشورهای تحت سلطه انگلیس در جنوب کشور شوروی، هم حکومت کمونیستی شوروی را سرنگون کند و به فضای حیاتی آلمانی ها بیفزاید , هم دست انگلیس را از منابع نفت کوتاه نماید. این تهاجم بزرگ بسیار جسورانه بود. اتحاد شوروی به رهبری دیکتاتور بیرحمش ژوزف استالین، با آلمان پیمان اتحاد داشت. به طوری که لهستان را به دو قسمت بین خود تقسیم کرده بودند. از طرفی بریتانیا و آمریکا دشمن کمونیست بودند. به نظر می رسید حمله به روسیه آن هم در یک جبهه چند هزار کیلومتری با شرایط فوق کار احمقانه ای باشد اما اسنادی بعد از جنگ بدست آمد که نشان داد استالین نیز مانند هیتلر در فکر خیانت بوده است. شوروی ولع زیادی برای بلعیدن متصرفات هیتلر در اروپای شرقی داشت. مدارک نشان می دهند که استالین در تدارک حمله به آلمان نازی بوده است. آرایش نظامی تهاجمی نیروهای روسی در مرز آلمان ماه ها فبل از جنگ موید این موضوع است. اما به هرحال تهاجم آلمان به شوروی، انگلستان و آمریکا را مجبور کرد به دشمن خود، شوروی، یاری رسانند.

۲-عدم تصرف مسکو و حرکت به سمت جنوب شوروی:

باید گفت هیتلر در ۶ ماه اول جنگ به خوبی از عهده شوروی برآمد. حمله ی برق آسا و همه جانبه ارتش قدرتمند نازی نیروهای شوروی را تار و مار کرد. هنگامی که نیروهای آلمانی به نزدیکی مسکو رسیدند سران شوروی چنان خطری احساس کردند که تصمیم به انتقال پایتخت به شرق شوروی نمودند اما استراتژی هیتلر در تعلل برای تصرف مسکو و حمله به سمت کشت زارها و منابع نفتی جنوب شوروی باعث شد با فرارسیدن زمستان نیروهای آلمانی زمین گیر شوند.

۳-ورود به جنگ با ایالات متحده آمریکا:

آلمان با حمله ژاپن به نیروهای آمریکایی در اقیانوس آرام به شدت مخالف بود. هیتلر می دانست که ورود آمریکا به جنگ کفه ترازوی قدرت را به نفع دشمنانش سنگین خواهد کرد. اگرچه نیروهای آمریکایی کمابیش رفتار خصمانه علیه آلمان داشتند اما رویارویی تمام عیاری با آلمانی ها نداشتند تا اینکه ژاپن در حرکتی احساسی به پایگاه آمریکا در اقیانوس آرام حمله کرد و آلمان ناخواسته با آمریکا وارد جنگ شد. در اقیانوس اگرچه زیردریایی های آلمانی در آغاز این رویارویی موفق بودند اما در دراز مدت آمریکا غالب شد.

۴- ضعف راداری و سیاست های غلط هوایی:

سیستم رادار هوایی آلمان در مقایسه با انگلستان از ضعف عمده برخوردار بود. این باعث می شد تلفات نیروی هوایی آلمان در حملات بالا باشد. در ابتدا سیاست نیروی هوایی آلمان نابودی رادار ها و ضربه زدن به نیروی هوایی بریتانیا در کنار دیگر ماموریت ها بود اما به یکباره با سیاست غلط “گورینگ” فرمانده نیروی هوایی آلمان حملات به سمت شهر ها و مناطق مسکونی کشیده شد. هدف از این کار ایجاد وحشت و فشار روانی بر دولت بریتانیا بود. اما در این فاصله نیروی هوایی بریتانیا از کاهش فشار بر خود استفاده کرد و به مرور به برتری هوایی دست یافت. همچنین تلفات بالای آلمانی ها نیروی هوایی را فلج کرد.

۵-دستورات و فرماندهی تحمیلی هیتلر در جبهه ها:

آدولف هیتلر اصرار داشت که چند هزار کیلومتر جبهه را شخصا فرماندهی کند. این اقدام از طرفی آزادی رای فرماندهان جبهه ها را محدود می کرد و از طرفی بعضا با دستورات غلط و نابه جا سربازان را به کشتن می داد. از جمله این اقدامات عدم انعطاف پذیری در هنگام حمله و دفاع و جلوگیری از عقب نشینی بود. هیتلر معتقد بود یک سرباز آلمانی نباید عقب نشینی کند. این اقدام باعث نابودی چند لشکر چند صد هزار نفری شد.

۶- سرمای کشنده روسیه و عدم پیش بینی صحیح:

از آنجا که آلمانی ها پیش بینی فتح سریع روسیه را کرده بودند از پیش بینی تدارکات کافی برای سرمای روسیه باز ماندند. این اقدام به شدت در افول قدرت آلمانی ها در جنگ شوروی و بر باد رفتن افسانه شکست ناپذیری آنها موثر بود.

۷-عدم دسترسی به مواد خام کافی و نفت:

آلمان بر خلاف دشمنانش به منابع کافی دسترسی نداشت. آن ها حتی بنزین کافی برای سوخت هواپیماهای خود نداشتند. این مساله به خصوص در پایان جنگ برای آلمان بسیار آزار دهنده بود.

«ناظر ملی» روزنامه رسمی حزب نازی اریایی

روزنامه “ناظر ناسیونالیستی” Völkischer Beobachter روزنامه ی رسمی حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلــــــــــــــــــــمان (NSDAP) است.
این روزنامه اولین بار در سال 1920 به صورت هفتگی چاپ می شد.و از 8فوریه سال 1923 روزانه چاپ می شد.

(مجله مبارزه با جنبش سوسیالیستی ملی آلمان بزرگ) (Kampfblatt der nationalsozialistischen Bewegung Großdeutschlands) منشاء آن در مونیخ (“مونیخ آبزرور”) ، که در سال 1918 توسط انجمن تول به دست آورد و در اوت 1919 به Völkischer (به معنای ملی )تغییر نام داد. NSDAP آن را در دسامبر 1920 به ابتکار چیس باودوین و دیتریش اکارت  ، که سردبیران آن بودند خریداری گردید. در سال 1921 ، آدولف هیتلر تمام سهام را در شرکت به دست آورد ، و صاحب امتیاز ان شد.

تولید این روزنامه در ابتدا در حدود 8.000 بود اما به 25000 در پاییز 1923 (به دلیل افزایش تقاضا در طول اشغال روهر) افزایش یافته است. در آن سال آلفرد روزنبرگ سردبیر شد. با غیر قانونی شدن NSDAP پس از کودتای مونیخ (9 نوامبر سال 1923) تولید این روزنامه ممنوع شد. و تولید ان در 26 فوریه سال 1925 از سر گرفته شد. تولید این روزنامه به همراه با موفقیت حزب نازی افزایش یافت و بیش از 120.000 در سال 1931 و بیش از 1.7 میلیون در 1944 رسیده بود.
هنگامی که آدولف هیتلر از صحبت های عمومی ممنوع شد ، این روزنامه ابزار اصلی انتشار نظرات او بود.که حتی پوستر های تبلیغاتی برای اعلام تمام جلسات در ان اعلام میشد.

از جمله مقالات مهمی که در ان به چاپ رسید:
سخنان دکتر یوزف گوبلز در مورد ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی و مصاحبه با هانس فرانک که در تاریخ 6ژوئن 1940 به چاپ رسید.

تولید این روزنامه با شکست آلمان نازی متوقف شد و از ماه می 1945 دیگر منتشر نشد.


توضیحات روزنامه ناظر ملی در 20 آپریل 1945
زبان : آلمانی
انتشارات : Franz-Eher-Verlag
اولین انتشار به صورت روزانه در روز 8 فوریه سال 1923
گردش روزانه 1700000 نسخه در سال 1944
سردبیر :دیتریش اکارت
ناشر : Rudolf von Sebottendorf:
مدیر عامل : Max Amann


صفحه اول روزنامه در 31 ژانویه 1933.تیتر آمده است : “روز تاریخی : نخستین اقدامات از دولت رایش هیتلر — رایش Völkischer Beobachter مصاحبه وزیر داخله فریک — کابینه جدید اولین نشست “

 

نبردهای جنگ جهانی دوم (مینسک)

نبرد مینسک

مقدمه
نبرد مینسک یک عملیات استراتژیک بود که توسط ارتش مرکزی آلمان در طول نبرد عظیم بارباروسا و در بازه ی زمانی 22 ژوئن تا 27 جولای 1941 انجام شد.هدف از این عملیات محاصره ی نیروهای ارتش سرخ در اطراف مینسک(پایتخت بلاروس) و به زانو دراوردن این نیروها قبل از حمله ی نهایی به مسکو بود.این عملیات به دستور شخص پیشوا پی ریزی شده بود زیرا هیتلر می ترسید بلایی که سر ناپلئون و افرادش آمد سر نیروهای آلمانی هم بیاید.ناپلئون با سرعت به سمت مسکو حرکت کرده بود و در حین محاصره ی این شهر نیروهای روس به جا مانده در عقب(غرب) پشت ارتش وی حلقه ی محاصره ایجاد کردند و ناپلئون شکست خورده بود به همین دلیل هیتلر دستور داد تا تمامی نیروهای ارتش سرخ مستقر شده در نواحی مینسک و خارکف و… قبل از حمله به مسکو باید نابود شوند.فرماندهی ارتش مرکزی آلمان بر عهده ی فیلد مارشال فدر فون بوک بود نیروهای تحت فرماندهی وی پس از فتح لهستان و با آغاز نبرد بارباروسا وظیفه ی پاکسازی نواحی مینسک و اسمولنسک را بر عهده داشتند.پیش قراولان و خط شکنان ارتش مرکزی آلمان لشگر زرهی 3 پانزر به فرماندهی ژنرال هوت و لشگر زرهی 2 پانزر به فرماندهی هاینتس گودریان بودند.فرماندهی نیروهای ارتش سرخ که فرمان ایستادگی و حفظ مواضع به آنان داده شده بود را ژنرال دیمیتری پاولوف (Dmitry Pavlov) بر عهده داشت.ویفه ی اصلی ارتش سرخ در بلاروس این بود که در صورت تهاجم آلمانها با ضد حمله های مکرر نیروهای رایش را به طرف لهستان عقب برانند به همین دلیل حجم عظیمی از نیرو و تجهیزات در اطراف مینسک, اسمولنسک, بیالیستوک و….مستقر شده بودند.در وصف حجم مخوف این نیروها همین بس که بیش از 5000 تانک و 600000 سرباز در این نواحی مستقر شده بودند. نیروهای آلمانی در مقابل این نیروی جهنمی حدود 2000 تانک و تعداد مشابه سرباز در اختیار داشتند.در نزدیکی مینسک و بیالیستوک یک خط راه آهن کلیدی و استراتژیک قرار داشت که به مسکو متصل میشد و شاهراه تغذیه ی این نیروها بود.


بقیه در ادامه مطالب.........

ادامه مطلب ...