وشتی همسر خشایار شا بود و ملکه ایران.
برسم عادت شاهانه ، همیشه و هر ساله جشنهایی در دربار برگزار میشد. یکی از این جشنها سالگرد پادشاهی و تاجگذاری بود. خشایارشا تمام بزرگان مملکت را برای حضور در این جشن به یکی از قصرهای خود در شوش دعوت کرده بود. این جشنها همواره با شراب و میگساری و ملاعبه با زنان و کنیزان همراه بود.
وشتی
در حین برگذاری این جشن خشایارشا از غیبت همسر خود ،ملکه وشتی، مطلع شد و پس از جویا شدن علت ،خواستار حضور وی در مراسم شد.
پس از مطلع کردن وشتی از امر خشایارشا، وشتی بدلیل اینکه این جشن با زیاده روی و بدمستی مردان همراه بود و در این وضعیت به زنان بی حرمتی میشود بطوری که زنان بازیچه دست مردان قرار میگرفتند، از حضور در این جشن امتناع کرد.
خبر به گوش شاه رسید. مست و خشمگین با مشاورنش صحبت کرد و مشاورنش هم به او هشدار دادند که این امر ممکن است باعث عادت شود و زنان دیگر هم یاد بگیرند و از مردان تمکین نکنند و در اینصورت اقتدار مردان خدشه دار میشود.
شاه در همان حالت مستی تصمیم به جدایی از ملکه وشتی میگیرد و او را از قصر اخراج میکنند و خبر ان را به سرتاسر کشور میرسانند.
و ملکه وشتی برای حفظ پاکدامنی خود از این مقام عزل میشود.
استر
قصر و دربار خشایارشا بدون ملکه مانده بود. شاه هم پس از چند روز از این کار پشیمان شد و خواستار بازگشت وشتی شد اما دیگر دیر بود.
مشاوران پیشنهاد دادند که اجازه بدهد تا از سرتاسر کشور زیباترین دختران رو بیاورند تا شاه ، ملکه را انتخاب کند.شاه میپذیرد.
از سرتاسر ایران دختران رو میاوردند که در بین اینها دختری یهودی بنام هدسه (به او استر هم میگفتن) که با عموی خودش ،مُردخای، زندیگی میکرد ، دیده میشد.
استر و خشایارشا
سرتون رو درد نمیارم...
استر که یهودی بودن خود را پنهان کرده بود بکمک راهنمایی های مردخای مورد پسند شاه قرار گرفته و ملکه میشود.
استر که هم اکنون ملکه شده بود ،راه ورود مردخای به دربار را باز میکند.
خشایارشا مشاوری داشت بنام "هامان" که در این ضمن به رئیس الوزرایی شاه ارتقا سمت پیدا میکند. هامان از همه درخواست میکند که در برابر او تعظیم کنند. همه اطلاعت میکنند بجز مردخای. از او دلیل را میپرسند و او جواب میدهد : من یهودی هستم و نمیتوانم به شما تعظیم کنم.
هامان خشمگین شد و دستور داد که علاوه بر مردخای تمام یهودیان را بکشید.
دستور صادر شده و بمهر خشایارشا هم میرسد .
استر از این مسئله باخبر میشود و یهودی بودن خود را فاش کرده ، از خشایارشا درخواست میکند که مردخای را نکشند.
شاه درخواست را میپذیرد ولی درخواست جلوگیری از کشتار یهودیان را بخاطر اینکه دستور بمهر پادشاه رسیده ،اجابت نمیشود. در عوض پیشنهاد میکند که هر دستوری خواستید بنفع یهودیان صادر و بمهر پادشاهی برسانید.
مردخای هم دستور دفاع از یهودیان و کشتار مخالفان یهود و همچنین تصاحب اموال انها را میدهد.
هولوکاست ایرانی
کشتار ایرانیان اغاز میشود و 10 پسر هامان را هم میکشند(روز 12 ماه فروردین).استر بنزد خشایارشا میاید و از او میخواهد که یک روز دیگر به انها مهلت دهد تا به کشتار ادامه داده و اجساد 10 پسر هامان را بدار بیاویزند. شاه میپذیرد.
در طی ادامه این کشتار در روز سیزدهم فروردین ،75000(هفتاد و پنج هزار) ایرانی در خانه هایشان بدست یهودیان قتل عام میشوند.
اینجاست که هولوکاست صورت میگیرد.
پس از کشته شدن هامان، مردخای وزیر خشایارشا میشود.
و به این دلیل ما ایرانی ها 13 فروردین به بیرون از خانه ها مون میرویم چون دیگر این حادثه رخ ندهد
عید پوریم-عید ایرانی کشی(Purim)
قوم یهود همه ساله 14 و 15 ماه آدار(فروردین) را مناسبت پیروزی بر دشمنان خود جشن میگیرند.
در این جشن کتاب استر خوانده میشود و هنگامی که به اسم "هامان" میرسند همگی با صدا سازهای سنتی خود او را مسخره و هو میکنند.
بحد افراط شراب مینوشند، شیرنیهایی مثلثی شکل میزند.
پوشیدن لباسهایی متناسب با این مناسبت هم بخشی از این مراسم است.
نمایش بالماسکه هم بخشی از این جشن است.
شیرینی های مخصوص عید پوریم
صدا ساز مخصوص عید پوریم(gragger)
بعضی از کارشناسان برا این باور هستند که این داستان افسانه ای بیش نیست. اما هر چی که باشه در کتب مقدس خودشون اومده و نشان از ایرانی ستیزی ست.
بعقیده من اگر این یهودیان ذره ای به تاریخ و یا پادشاهان ما احترام میگذارند بخواطر بزرگ کردن خودشونه. اگر خشایار شا رو کوچک کنند ، اونوقت استر و مردخای هم بزرگ نخواهند شد.
کسانی که فیلم 300 رو میسازند ، قصد بدنام کردن ایرانی رو داشتن ولی انگار یادشون رفته که خشایارشا داماد یهود بوده(بنا بر تورات). یادشون رفته که در زمان جنگ یونان و در جنگ ترموپیل ، استر و مردخای مشاوران خشایارشا بودند. پس این جنگ هم به تحریک یهود بوده!
عکسهای ضمیمه
آرامگاه استر و مردخای در شهر همدان
داخل بقعه استر و مردخای-همدان