چند بخشی

بخش های متنوع از همه چیز

چند بخشی

بخش های متنوع از همه چیز

هیتلر راست نمیگفت؟

                                     

               این موجودات(یهودیان) رویای تصرف دنیا در سر دارند.

                                                                                       ادولف هیتلر


او راست نمیگفت؟؟؟


سوتی ها و اعترافات شما 11 !!!


*اعتراف می کنم یه بار تو ابتدایی املا را 11 گرفتم. خانواده باید زیر برگه را امضا می کردن و ما نشون معلم می دادیم. من هم نمی خواستم همین زیر برگه را با دست خط بچگانه خودم امضا کردم زیرشم نوشتم... ملاهزه شد...

*اعتراف می کنم بچه که بودم تو دیکته مردود می شدم و برگه دیکته رو زیر فرش قایم می کردم. مامانم هم پیداش می کرد و تنبیه می شدم. بعدش من باز دیکته کم می شدم و می بردم زیر فرش قایم می کردم. نمیدونم یا خیلی دوست داشتم کتک بخورم یا اینقدر خنگ بودم که فکر می کردم دفعه قبل هم که مادرم پیداش کرد اتفاقی بوده.

*اعتراف می کنم دوران طفولیت یکی از بازی های من و داداشم این بود. یه پتو مینداختیم وسط خونه، می نشستیم توش، یه مگس کشم برمی داشتیم پارو می زدیم، بعد فکر می کردم الان تو مدیترانه ایم. تازه غرق هم می شدیم.

*اعتراف می کنم کلا آدمی نظیف و بهداشتی هستم. روزی 20 دفعه دستام رو می شورم اما خیلی به حله موله اعتقاد ندارم. اون لذتی که تو خشک کردن دست ها با پشت و شلوار و آستین پیرهن هست تو حوله لطیف نیست!

*اعتراف می کنم بچه که بودم فکر می کردم چای قندپهلو هم مث سینه پهلو یه مریضیه.

*اعتراف می کنم تو 10 سالگی یه نامه واسه لینچان نوشتم که هوسانیانگ رو نگیره، بیاد با من ازدواج کنه. آدرسشم این بود خارج لیان شامپو... بعد که می خواستم پستش کنم مامانم پیداش کرد. من هم از دست مامانم قاپیدمش و جلوش عین بزغاله جویدمش و قورتش دادم. انگار که سند محرمانه طبقه بندی شده ام آی 6 بود...

*اعتراف می کنم یکی از چالش های بزرگی که در کودکی فراروی من بود و باهاش درگیر بودم این بود که چه جوری «فریبرز عرب نیا» و «ابوالفضل پورعرب» رو از هم تفکیک کنم!

*اعتراف می کنم یکی از دغدغه های دوران کودکی من این بود که «نخ» وسط نبات چی کار می کنه آخه؟!

*اعتراف می کنم یکی از سرگرمی های پلید من اینه که توی جمع هدفون می زارم گوشم. آهنگ پلی نمی کنم. بعد گوش می کنم ببینم بقیه را جع به من چی می گن...

*اعتراف می کنم توی دستشویی نشسته بودم که از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت سلام حالت خوبه؟ من اصلا عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش. اما نمی دونم اون روز چم شده بود که پاسخ واقعا خجالت آوری دادم. بد نیستم. بعدش اون پرسید: خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟ با خودم گفتم، این دیگه چه سوالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم. برای همین گفتم: اه منم مثل خودت فقط داشتم از اینجا می گذشتم. وقتی سوال بعدیش رو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم.

پرسید: «منم می تونم بیام طرفت؟» سوال کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مودب باشم و با حفظ احترام صحبت مون رو تموم کنم، مناسب تره، به خاطر همین بهش گفتم: نه الان یکم سرم شلوغه! یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت: «ببین، من بعدا باهات تماس می گیرم. یه احمق داخل دستشویی بغلی همش داره به همه سوال های من جواب میده.»

چهره واقعی هیتلر(پیشوا و کودکان)

این عکس ها ا حتما ببینید چون رسانه های صهنوسیمی دنیا انها را به شما نشان نخواهند داد. هرگز!


ادامه مطلب ...

منابع آزمون کارشناسی ارشد - مجموعه مهندسی هوا فضا

مکانیک پرواز:
· Roskam” Airplane Design” , (1985) , Roskam Aviation & Engineering crop
· Raymer D.P. ” Aircraft Design, A conceptual approach” , (1992), AIAA
· D.F. Anderson/ S. Eberhardt. ” Understanding flight.”
· Roskam ” Flight Dynamic & Automatic Flight Control” , (1985), Roskam Aviation & Engineering Crop
· مکانیک پرواز- هاشم صدرایی- دانشگاه امام حسین (ع)- ۱۳۷۶

طراحی اجسام پرنده:
· Roskam ” Airplane Design”, (1985), Roskam Aviation & Engineering Crop
· Raymer D.P. ” Aircraft Design, A conceptual approach” , (1992), AIAA
· D.F. Anderson/ S. Eberhardt. ” Understanding flight.”
· طراحی هواپیما- هاشم صدرایی- دانشگاه امام حسین (ع)- ۱۳۷۶
· آیرودینامیک به زبان ساده- تئودور تالی- ترجمه دکتر محسن جهان میری- چاپ اول

اصول جلوبرندگی:
· مکانیک و ترمودینامیک پیشرانش « فیلیپ هیل. کارل پیترسون» ترجمه دکتر کریم مظاهری، مهندس علی ایوبی
· Elements of Gas Turbine propulsion, Jack D. Mettingly. McGraw- Hill

آیرودینامیک:
· Anderson, john D.: “Fundamentals of aerodynamics.”
· Bertin, John J.: “Aerodynamics for Engineers.”
· McCormic, Barnes W.: “Aerodynamics, Aeronautics and Flight Mechanics”

ایرانی کشی یهودیان به روایت تاریخ خودشان(ماجرای استر)

از این واقعه اثری در کتب تاریخی ایران نیست و توجه کنید که صرفا تاریخ یهودیان به ان اشاره دارد


مقدمه:

این مقاله به مناسبت پوریم که به تازگی یهودیان آن را جشن گرفته اند نوشته شده است پوریم مراسمیست که هر ساله یهویان به مناسبت ایرانی کشی آن را جشن می گیرند که در تورات آمده در این جریان 75000 ایرانی در زمان خشایارشا کشته شده اند و ما نیز برای یادبود به کشته شدگان این واقعه هر سال 13 فروردین به بیرون می رویم و یادشون رو گرامی می داریم البته این موضوع تنها در کتاب تورات آمده نه در جای دیگه ای نوشته نشده است خشایاراشا پسر داریوش کبیر از دودمان هخامنشیان بود در تورات در کتاب عهد عقیق از واقعه ای به نام پوریم یا ایرانی کشی در دوران پادشاهی وی سخن گفته است البته باید انتظار داشت که مطالبی که در کتاب استر پیرامون جزئیات وقایع و تاریخ نوشته شده دچار اشتباه باشد چرا که داستان استر پس از چند صد سال پس از واقعه نوشته شده و همچنین وقایع آن به گونه ای دچار تغییر شده که به نفع یهودیان شود و یهودیان را از زیر گناه آن خارج کرده و کارشان را قانونی جلوه می دهد بنابراین داستان دچار تحریفاتی شده است اما پس از گذشت چند صد سال نمی تواند اصل داستان به کلی از بین رفته باشد و در واقع بر گرفته از داستانی واقعی و حکایت از یک واقعه ی دردناک دارد

ادامه مطلب ...

ویلهام مانک ( آخرین ژنرال هیتلر )


سرتیپ ویلهام مانک
ویلهام مانک یکی از افسران ارشد اس اس و از اعضا اصلی گارد برلین بود که در سال 1939 تشکیل شده بود.مانک آخرین ژنرال هیتلر بود که تا روز آخر نبرد برلین،در برلین باقی ماند و شجاعانه از وطنش دفاع کرد.او در پانزدهم آگوست 1911 در لوبک در شهری از ایالت هولشتاین آلمان بدنیا آمد، مانک در جوانی در یک کارخانه چینی سازی کار میکرد و در سال 1931 به حزب نازی پیوست و دوماه بعد به سازمان اس اس ملحق شد.

در سال 1939 او به عنوان یکی از اعضا گارد خصوصی هیتلر(lssah ) در جنگ با لهستان شرکت کرد و در ماه می 1941 در جنگ با فرانسه حصور یافت.مانک به خاطر شجاعنش و مهارتی که در فرماندهی داشت به عنوان فرمانده هنگ 26 زرهی اس اس که بخشی از لشگر داوزدهم اس اس بود انتخاب شد که در سال 1944 با فرماندهی این هنگ در نبرد نرماندی شرکت کرد و در یازدهم جولای 1944 مدال صلیب شوالیه را کسب کرد. مانک همچنین از دسامبر 1944 تا ژانویه 1945 در نبردآردن برای دفاع از بلژیک می جنگید.

در نبرد برلین اگرچه هیتلر ژنرال هلومت ودلینگ را به عنوان فرمانده برلین انتخاب کرد اما سرتیپ ویلهام مانک به خاطر حس وفاداری و شیفتگی ای که به پیشوای رایش سوم و آلمان داشت داوطلبانه در برلین باقی ماند و با تمام وجود از وطنش دفاع کرد.نیروهای او شامل 1400 نفر از افسران و سربازان وطن پرست اس اس بودند که در مقابل 1/5 میلیون بلشوییک از مناطق حیاتی برلین مثل ساختمان رایش و مجلس رایشتاگ دفاع می کردند.سرانجام در دوم می ژنرال هلموت ودلینگ که تسلیم برلین به ارتش سرخ را اعلام کرد مانک و نیروهایش که در حال مبارزه کردن بودند توسط ارتش سرخ محاصره و دستگیر شدن.بسیاری از سربازان قسم خورده مانک بعد از محاصره شدن خودکشی کردند و خیلی ها هم با وجود محاصره شدن اسلحه را بر زمین نگذاشتند و تا آخرین نفس در مقابل بلشوییک ها جنگیدند.

در نهم می سرتیپ مانک به عنوان زندانی برای بازجویی به مسکو فرستاده شد و سپس بدون تشکیل هیچ دادگاه نظامی به مدت چهارسال در یک سلول انفرادی در مسکو حبس شد.او در سال 1949 به زندانی در ویکوو منتقل شد و تا دهم اکتبر 1955 در آنجا اسیر بود.مانک پس از آزادی اش به وطنش آلمان بازگشت و به عنوان یک فروشنده مینی کامیون و تریلر های کوچک مشغول به کار شد.
و سرانجام در ششم آگوست سال 2001 در حالی که 90 سال سن داشت در شهر دامپ در ایالت محل زادگاهش به خاک سپرده شد و دار فانی را بدرود گفت.

روحش شاد و یادش گرامی................. 

صرفا جهت خنده!

اگه حالشو داشتی، تا آخرش رو بخون ... فوق العادس!!!

سوال: چرا مرغ از خیابان رد شد؟

ــ ارسطو : طبیعت مرغ اینست که از خیابان رد شود.

ــ مارکس : مرغ باید از خیابان رد میشد. این از نظر تاریخی اجتناب ناپذیر بود.

ــ محمد خاتمی : چون میخواست با مرغهای آن طرف خیابان گفتگو بکند.

ــ نیچه : چرا که نه؟

ــ همینگوی : برای مردن . در زیرباران.

ــ اینشتین : رابطه ی مرغ و خیابان نسبی است.

ــ پاپ اعظم : باید بدانیم که هرروز میلیونها مرغ در مرغدانی می مانند و از خیابان رد نمیشوند . توجه ما باید به آنها معطوف باشد . چرا همیشه فقط باید درباره مرغی صحبت کنیم که از خیابان رد میشود؟

_ رائفی پور : این از نماد های مبین فروماسونیست.

ــ صادق هدایت : از دست آدمها به آن سوی خیابان فرار کرده بود غافل از اینکه آن طرف هم مثل همین طرف است، بلکه بدتر.

ــ شیرین عبادی : نباید گمان کرد که رد شدن مرغ از خیابان به خاطر اسلام بوده است . در تمام دنیا پذیرفته شده که اسلام کسی را فراری نمیدهد.

ــ نیل آرمسترانگ : یک قدم کوچک برای مرغ، و یک قدم بزرگ برای مرغها.

ــ حافظ : عیب مرغان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت، که گناه دگران برتو نخواهند نوشت

ــ سهراب سپهری : مرغ را در قدمهای خود بفهمیم، و از درخت کنار خیابان، شادمانه سیب بچینیم .

ــ سعدی : حکایت آن مرغ مناسب حال تواست که شنیدم که درآن سوی خیابان و در راه بیابان و در مشایعت مردی آسیابان بود وی را گفتم : از چه رو تعجیل کنی؟ گفت : ندانم و اگر دانم نگویم و اگر گویم انکار کنی

ــ بودا : با این پرسش طبیعت مرغانه ی خود را نفی میکنی.

ــ رنه دکارت: از کجا میدانید که مرغ وجود دارد؟ یا خیابان؟

ــ پدرخوانده : جای دوری نمیتواند برود.

ــ فروغ فرخزاد : آه آه از خیابانهای کودکی من، هیچ مرغی رد نشد .

_ جرج بوش : به طور حتم او از، یکی از خیابان های ایالات متحده عبور کرده . او در هنگام غبور از خیابان کاملا احساس امینیت داشته.

ــ بیل کلینتون : من هرگز با مرغ تنها نبودم.

_ باراک اوباما : قطعا میخواسته در انتخابات آمریکا شرکت کنه.

ــ ناصرالدینشاه : یک حالتی به ما دست داد و ما فرمودیم ازخیابان رد شود. آن پدرسوخته هم رد شد.

ــ محمود احمدی نژاد : خیابان و فناوری رد شدن از خیابان که کشورمان از آن برخوردار است حاصل رشد علمی جوانان ایران و حق ملت ایران است . ما به رد شدن از خیابان ادامه خواهیم داد . موج معنویت و بیداری در دنیای اسلام، به امید خدا به زودی مرغان صهیونیست را از صحنه روزگار حذف خواهد کرد.