چند بخشی

بخش های متنوع از همه چیز

چند بخشی

بخش های متنوع از همه چیز

استاتوس های فیس..... 11


1- این دستماله که مامان داره باهاش پنجره رو تمیز می کنه چقدر شبیه شلوار منه!

2- هر دفعه که سوار مترو می شم می فهمم که چرا وقتی بچه بودیم صندلی بازی می کردیم.

3- دیشب توی پارک بودم. یه پسر بچه حدود 10 ساله داشت با سرعت 100 تا می دوید سمت دستشویی، باباش هم پشت سرش می دوید. یهو زد پس گردن پسره گفت بذار من برم پسر، تورو می گن بچه س!
اصن پدر به این دلسوزی ندیده بودم.

4- ملت می رن آتلیه عکس می گیرن نیم کیلو فتوشاپ رو صورتشون خالی می کنن
بعد وقتی می ری از نزدیک می بینی شون قصر رویاهات تبدیل می شه به یه همکف 40 متری!

5- واقعا شانس آوردیم همه بیماری ها رو خارجی ها کشف می کنن و اسم خودشونو می ذارن روش.
وگرنه مثلا به جای پارکینسون باید می گفتیم مرض کامبیز یا درد آقا مهران و برادران!

6- من هر وقت می دوئم که به اتوبوس برسم ولی نمی رسم همینطور به دویدن ادامه میدم که فکر نکنن ضایع شدم. یه بار سه ایستگاه دویدم!

7- شاید برای شما هم اتفاق بیفته ...
ما دیشب تو پرایدمون پسته خوردیم

8- داداشم داشت چیپس می خورد یهو گفت اوه اوه چقدر تنده فلفلیه؟ بعد روی چیپسو نیگا کرد گفت نه نوشته کچاپ! بعد با خیال راحت شروع به چیپس خوردن کرد و به این ترتیب چیپس دیگه تند نبود!
فِک کنم یه مشکل سخت افزاری داره داداشم

9- شعار جدید خواستگاری این روزها:
یک دستگاه پراید آوردیم، دخترتونو بردیم

10- دوتا دختر یکی خیلی زیبا ویکی خیلی زشت می رن تو یه شرکت واسه مصاحبه که اونجا یکی شون استخدام بشه.
مدیر شرکت یه نگاه بهشون می ندازه و می گه ظاهر اصلا برای من مهم نیست مهم فرهنگ و علم شماست.
از زیبا می پرسه که جمعیت ایران چند نفره؟ می گه هفتاد میلیون. مدیر میگه آفرین درست جواب دادی.
رو می کنه به زشته می پرسه خوب این هفتاد میلیون رو یکی یکی نام ببر!

11- دماغمو عمل کردم، آوردنم خونه. بابام هی میاد تو اتاقم می گه حیف نبود اون گرز دزد ترسون منو دادی رفت؟!

12- بَ رَ بَ بَ
همون برو بابای خودمونه!
اینو در پاره ای از مواقع با دهنی کج، واسه تضعیف روحیه طرف به کار می برن

13- جاتون خالی یه شب رفتم یه کبابی، تابلو بزرگ زده بود:
«100 درصد گوسفندی»
بعد از خوردن کباب فهمیدم منظورش به من بوده که 100 درصد گوسفند بودم که رفتم اونجا!

14- ما به یکی گفتیم خدا به زمین گرم بِزَنتت، نام برده الان روی شن های سواحل آنتالیا داره آفتاب می گیره.
فک کنم سوتفاهم شده

ادامه مطلب ...

تولدش مبارک






تولد ی سالگی چند بخشی


http://www.eshghentezar.com/imgcenter/uploads/1351138085.gif










تولدش مبارک ایشالله صدسال بعد نوه نتیجه هامون بیان توش پست بزارن واسه شما دوستان 
 ایشالله ی سایت بشه با الکسا 1:)
بزنه رو دست فیسبوک
ی سایت با پیج رنک 10
  من توانایی رو درش می بینم
:)))))))))))

استاتوس های فیس..... 10

- این تروریستا که بمب می ذارن و بعد مسئولیتش رو می پذیرن خیلی آدمای مسئولیت پذیرین. به نظرم دخترا باید یه همچین آدمایی رو واسه زندگیشون انتخاب کنن!

2- وقتی می خوای خانمی رو از کاری منع کنی بهش بگو:
«برای پوستت خوب نیست» در 99.73 درصد موارد جواب می ده

3- یه دوست دارم هر کاری می خواد بکنه با من مشورت می کنه بعد دقیقا عکسشو عمل می کنه و موفق هم می شه.
کلا نقش هویجو دارم!

4- یادش بخیر قدیما با هزار تومن می رفتم مغازه با دوتا نوشابه، سه بسته چیپس، پنج تا بستنی، چهارتا شکلات میومدم بیرون.
اما الان دیگه نمی شه همه جا دوربین هست!

5- چیزی که تو فروشگاه ها رو وسایل نوشته: لطفا دست نزنید
چیزی که من می خونم: وقتی کسی حواسش نیست دست بزنید

6- دیشب یه دزد اومد خونمون دنبال پول می گشت تو کمد
هیچی دیگه، خلاصه منم بیدار شدم از تخت اومدم پایین با هم دنبالش گشتیم.
چیزی پیدا نکردیم، آبروم رفت!

7- مغازه رفیقم وایساده بودم، دختره اومد گفت آقا مودم «وای وای» دارین؟ رفیقم گفت نه ولی مودم «وای فای» داریم بدم خدمتتون؟
دختره گفت نه ممنون، رفت. به همین برکت قسم!

8- مامانم معتقده تا زمانیکه خودشون تشخیص ندادن که من سیر شدم باید همچنان به خوردن ادامه بدم.
بهش می گم خرتناق می دونی کجاست؟ می گه بخور حرف نزن!

9- خداییش پشه ای که 6 طبقه میاد بالا، حقشه که نیش بزنه. زحمت کشیده کار کرده

10- پلیس جلو یه ماشین رو می گیره و می گه چون از صبح اولین کسی هستی که کمربند ایمنی بستی برنده 58 هزار تومن پول شدی. حالا می خوای باهاش چیکار کنی؟
مرد می گه: می رم گواهینامه می گیرم.
زنش سریع می گه: جناب سروان این وقتی اکس می زنه پرت و پلا می گه.
بچشون از اون پشت می گه: بابا نگفتم با ماشین دزدی قاچاق نکنیم؟
یه صدا از صندوق عقب می یاد: از مرز رد شدیم یا نه؟

11- بابای من هر وقت پول برق زیاد میاد میندازه گردن لامپ مودم من!

12- چند سال دیگه بچم ازم می پرسه بابا تو چه جوری با مامان آشنا شدی؟
منم بهش می گم عزیزم همه چی از یه لایک شروع شد!

13- بچه که بودیم وقت فیلم دیدن کنترل ویدئو دست پدرم بود اونم تا فاصله مرد و زن از یه گوسفند کمتر می شد می زد می رفت جلو. یه بار تایتانیکو تو 20 دقیقه دیدیم!

14- یه تی شرت خریدم کلی مارک نایک روشه بعد رو یقه ش نوشته تولیدی برادران عباس پور

15- من: بابا 10 تومن بده
بابام: برو کیفمو بیار بت بدم
سال بعد ...
من: بابا پنج تومن بده می خوام شارژ بخرم
بابام: تازه بت 10 تومن دادم چیکارش کردی؟!

16- پسر داییم دهه هشتادیه مدرسه غیرانتفاعی ثبت نامش کردن سالی شش میلیون!
یادش بخیر اون وقتا ناظممون می گفت فردا 500 تومن کمک به مدرسه با خودتون بیارید، خونه ما می ریخت به هم!

17- رفیقم یه سرفه هایی می کنه انگار که 10 ساله داره سیگار می کشه
در حالیکه 9 ساله داره سیگار می کشه

ادامه مطلب ...

هم وطن

از وبلاگ qutmechanics.mihanblog.com


حرف دل خیلی از جوونامون شده...

درد هایی که می کشیم...
داشتم وبگردی می کردم که یه دفعه چشمم خورد بهش،نمیدونم چرا وقتی نویسنده تو پیشخوان مطلبش،گفته بود اگر دلش ُ داری بخونش،
یه حسی بهم گفت بخونم...
ولی با خوندنش دلم لرزید...
خیلی هم بدجور لرزید...
خواهشا بخونیدش...


سلام هم وطن.


میخواستم بزرگ بشم


درس بخونم مهندس بشم


خاکمو آباد کنم


زن بگیرم


مادر و پدرمو ببرم کربلا


دخترمو بزرگ کنم ببرمش پارک ,تو راه مدرسه باهم حرف بزنیم


خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم


خوب نشد


باید میرفتم از مادرم, پدرم ,خاکم , ناموسم ,دخترم , دفاع کنم


رفتم که


دروغ نباشه


احترام کم نشه


همدیگرو درک کنیم


ریا از بین بره


دیگه توهین نباشه

محتاج کسی نباشیم

الان اوضاع چطوره؟؟



اوضاع خیلی خوبه


پسر دایم 27 سالش بود 6 سال بود نامزد بود یکی رو میخواست


بهش کار ندادن بابای دختره داد به یه نفر دیگه پسر دایم خودشو کشت


پدر بزرگم سالی 2بار مکه میره ولی یه بار نیومد دست نوه اش رو بگیره.


داداشی اوضاع خیلی عالیه دختره با نامزدش تا دم دانشگاه میره داخل دانشگاه با n نفر


دیگه هم هست

ادامه مطلب ...

فانتزی های من 2

یکی از فانتزیام اینه که با دوستام برم
ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ…ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺑﺮﻑ ﻭ ﺑﻮﺭﺍﻥ ﻣﻦ ﭘﺎﻡ
ﺑﺸﮑﻨﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺘﻮﻧﻢ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﻢ…ﺑﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻢ
ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ
ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﯾﺪ….ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﮕﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺗﻨﻬﺎ
ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻣﻦ ﺑﮕﻢ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﻧﺠﺎﺕ
ﺑﺪﯾﺪ…ﻣﻨﻮ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ…
ﺑﻌﺪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺮﻥ ﻭ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺬﺍﺭﻥ…
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻮ
ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﮔﻤﺸﺪﻥ ﻭ ﯾﻪ ﺷﯿﺮ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥ ﻭﺣﺸﯽ
ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺍﻭﻧﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﻮﻗﻊ
ﻓﺮﺍﺭ ﺗﻮ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﮔﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﻦ..
ﺑﻌﺪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻟﺤﻈﻪ
ﺍﯼ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﯾﻪ ﺷﻠﯿﮏ
ﺑﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﯿﺮﻩ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺍﻭﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ
ﯾﻪ ﺗﻔﻨﮓ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯﺵ ﺩﻭﺩ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﯾﻪ
ﭘﺎﯼ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ…خورشید ﺑﻪ ﺭﻧﮓ
نارنجی داره پشت سرم غروب میکنه
یه تف مارکدار بندازمو برم تو افق محو شم

……………………………………………………………..

طرح ویژه فانتزی های شما :
افق متری ۷۵۰ تومن
با دود و جلوه های ویژه متری ۹۵۰ تومن.

……………………………………………………………..

یکی از فانتزی هام اینه :
یه روز برم جنگلای شمال . یه سبد توی دستم بگیرم و تمشک جمع کنم . خسته و تشنه که شدم برم لب رودخونه آب بخورم . یهو یه سوار بیاد منم سرم پایین دارم آب میخورم  با شیهه اسب سرم رو بالا بگیرم ببینم اوه مای گاد عجب شاهزاده ای ! یهو باروون بیاد بعد مه بشه و هر دومون توی مه محو بشیم

……………………………………………………………..

یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم : لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه
کلی آدم بیگناه اینجا هست
طبق معمول همیشه توی افق محو بشم! !

……………………………………………………………..

تـا حـالا دقت کـردین چـرا به لوک میگن خوش شانس؟
.

.

.

.

.
چون همیـشه فانتزیاش به حقیقت تبدیل میشنو تـو افق محـو میـشه

یکی از فانتزیام اینه که... (1)

……………………………………………………………..

یکی از فانتزیام همیشه این بوده که توی سیستم عامل ویندوز یک مشکل پیدا کنم بفرستم براشون بعد بیل گیبس زنگ بزنه بگه مهندس لطفا بیا امریکا تو مجموعه من ، دخترمم میدم بهت کنیزت باشه تا آخرررر عمرش ، خونه ماشین پول همه چی میدم بهت . . .
منم بعد از یک دقیقه سکوت بگم : خیلی دلم میخواد اما من متعلقم به این مردمم !

 ……………………………………………………………..
 
یکی از فانتزیای مامانم اینه که بیاد تو اتاقم ببینه همه چی مرتبه . . . :|
ادامه مطلب ...

استاتوس های فیس..... 9

1- اگه اسمم مراد بود اونوقت زندگی بر وفق هوشنگ می شد.

2- آیا می دونید که با زدن راهنما می تونید سرعت ماشین کناری تون رو تا چندین برابر افزایش بدین؟

3- داشتم تو اتوبان می رفتم دیدم یه بچه ای رو موتور خوابش برده بود و داشت می افتاد، باباش هم اصلا حواسش نبود. رفتم کنارش هر چقدر بوق می زدم نمی فهمید. آخرش رفتم جلوش و سرعتمو کم کردم تا ایستاد بهش گفتم: پس چرا حواست به بچه ات نیس؟
یه دفعه دو دستی زد تو سرشو گفت: اصغر پس ننت کووو؟

4- لاف جدید دختران دم بخت: من خواستگار پرایددار هم داشتم ولی قبول نکردم!

5- افسر راهنمایی یه آقایی رو به علت سرعت غیرمجاز نگه می داره.
افسر: می شه گواهینامه تون رو ببینم؟
راننده: گواهینامه ندارم. بعد از پنجمین تخلفم باطلش کردن.
افسر: میشه کارت ماشینتون رو ببینم؟
- این ماشین دزدیه؟
- آره همینطوره ولی بذار یه کم فکر کنم ... فکر کنم وقتی داشتم تفنگم رو می ذاشتم تو داشبورد کارت ماشین صاحبش رو دیدم!
- یعنی تو داشبورد یه تفنگ هست؟
- بله، همون تفنگی که باهاش خانم صاحب ماشین رو کشتم و بعدش هم جنازه اش رو گذاشتم تو صندوق عقب.
- یه جسد تو صندوق عقب ماشینه؟
- بله قربان همینطوره.
با شنیدن این حرف افسر سریع با مافوقش تماس می گیره. طولی نمی کشه که ماشین های پلیس ماشین مرد رو محاصره می کنن و سروان برای حل این قضیه پیچیده به پیش مراد می آد.
سروان: ببخشید آقا میشه گواهینامه تون رو ببینم؟
مرد: بله بفرمایید.
گواهینامه مرد کاملا صحیح بود!
سروان: این ماشین مال کیه؟
مرد: مال خودمه جناب سروان، اینم کارتش.
اوراق ماشین درست بود و ماشین مال خود مرد بود.
- میشه خیلی آروم داشبورد رو باز کنی تا ببینم تفنگی تو اون هست یا نه؟
- البته جناب سروان ولی مطمئن باشین که تفنگی اون تو نیست.
واقعا هم هیچ تفنگی اون تو نبود.
- میشه صندوق عقب رو بزنین بالا؟ به من گفتن که یه جسد اون توئه.
- ایرادی نداره.
مرد در صندوق عقب رو باز می کنه و صد البته که جسدی اونجا نیست.
سروان: من که سر در نمی آورم. افسری که جلوی شما رو گرفته به من گفت که شما گواهینامه ندارین، این ماشین رو دزدیدین، تو داشبوردتون یه تفنگ دارین و یه جسد هم تو صندوق عقب ماشینتونه.
مرد: عجب! شرط می بندم که این دروغگو به شما گفته که من تند هم می رفتم!


6- سایپا داره یواش یواش به این نتیجه می رسه که اصلا پرایداش حیفه، نفروشه دیگه کلا

7- این خارجی ها با ابداع کلمه «lol» به جای Laughing out loud مثلا خواستن بگن ما خیلی مبتکریم اما قهرمانان ایرانی با ابداع خخخخخخ به جای «خیلی خوبه خدایی خیلی خندیدیم خیر ببینی» روی دست آنها بلند شدند!

8- امروز رفتم کفش بگیرم وایسادم پشت ویترین به فروشنده گفتم: آقا اون چنده؟
کفش رو ورداشت گذاشت تو کیسه گفت: 70 تومن مبارکت باشه!

9- جزوه امتحانی چیست؟
جسمی است سمی که در اولین تماس با دست یا حتی نگاه کردن به آن در کوتاهترین زمان ممکن، انسان را به خوابی عمیق فرو می برد.

10- زنگ زدم مامانم که بپرسم واسه تولد بابا چی کادو بگیرم؟
میگه از این ماهیتابه پیرکسا بگیر! اونایی که داشتیم شیکسته

11- از مزایای اینترنت در اینجا اینه که می تونید در زمان لود شدن برید توالت و حتی حموم!

12- این نصیحت «سیگار نکش، پسته بخور» مثل این می مونه که به یکی که داره کنار خیابون گدایی می کنه، بگی «گدایی نکن، پاشو یه سفر برو پاریس، روحیه ات عوض بشه!»
پسته کیلو 50 تومن!

ادامه مطلب ...