- کشتی ماری سلست
کشتی ماری سلست در سال ۱۸۶۰ در «نووا اسکوتیا» به آب انداخته شد. نام اولیه این کشتی «آمازون» و طول آن ۱۰۳ فوت بود و ۲۸۰ تن وزن داشت. به مدت ده سال ماری سلست پشت سر هم گرفتار حوادث متعددی شد و این کشتی صاحبان مختلفی داشت تا اینکه سرانجام در یک حراجی در نیویورک به قیمت سه هزار دلار فروخته شد. صاحب جدید، تعمیرات اساسی روی آن انجام داد و با نام جدید «ماری سلست» آن را به آب انداخت.
کاپیتان جدید بنجامین بریگز ۳۷ ساله بود که به همراه همسر و تنها دخترش و به اتفاق خدمه سوار کشتی شد و در نوامبر ۱۸۷۲ به سمت ایتالیا راه افتاد. هیچ یک از سرنشینان کشتی هرگز دوباره دیده نشدند. مدتی بعد کشتی سرگردان در اقیانوس پیدا شد و هیچ اثری از خدمهاش در آن دیده نمیشد ولی هیچکس در آن نبود و تمام مدارک به جز گزارشات روزانه کاپیتان ناپدید شده بود. اوایل سال ۱۸۷۳ دو قایق نجات در اسپانیا به ساحل نشستند. در یکی از آنها جسد یک نفر به همراه پرچم آمریکا بود و در دیگری جسد پنج نفر دیده میشد. برخی معتقدند این اجساد بقایای سرنشینان ماری سلست بودند ولی حقیقت این است که هویت این اجساد هیچ وقت کشف نشد.
ادامه مطلب ...فکر می کنید بازترین، بی مانع ترین و یکدست ترین جای زمین کجاست؟ |
![]() |
این داستان عجیب ماجرای
دختری است که گاهگاه از فرو رفتن دندانهای یک موجود نامرئی در بدنش،
وحشتزده می شد و داد و فریاد میکرد. حتی زمانیکه پلیس به کمکش شتافت باز هم
به فریاد زدن ادامه داد. هیچکس نمیدانست این موجود ناشناخته که دندان های
خود را در بدن این دختر بیچاره فرو می کند، چیست ؟و تا به امروز نیز کسی
موفق به شناسایی آن نشده است.
در شب دهم ماه مه 1951 که شب آرام و
گرمی بود، پلیس این دختر را که دچار هیجانات شدید عصبی شده بود، به مرکز
فرماندهی کل اورد. پزشک مخصوص او را تحت معایناتی قرار داد و سپس در حالیکه
غرغر می کرد، کلاهش را روی سرش جابجا کرد و با اوقات تلخی گفت : این درست و
منطقی نیست که برای معاینه یک دختر مصروع نصف شب مرا از رختخواب بیرون
کشیده اید. شهرداری مانیل چیزی نگفت و با حیرت به پزشک عصبانی و دخترک
بیچاره که فریاد می زد، نگاه می کرد. تاول هایی که در محل دندان گرفتگی
بود، روی بازویش دیده می شد. آیا این امکان وجود داشت که در موقع بروز حمله
عصبی خودش بازویش را گاز گرفته باشد ؟ و یا اینکه همانطور که ادعا می کرد
موجودی نامرئی او را در اتاق دربسته اش وحشیانه مورد حمله قرار می داد ؟ هر
چه که بود، این مورد خاص آنقدر عجیب بود که آنها را وادار کرد تا پزشک را
نیمه شب به آنجا بکشانند.
شبیه همین اتفاق برای دختر 17 ساله ای بنام کلاریتا ولانوا
تنها توضیحی که کلاریتا در مورد این موجود نامرئی می توانست ارائه بدهد این بود که :