*اعتراف می کنم دختر
خاله ام رو بعد از مدت ها دیده بودم و هفت ماهه باردار بود. خیر سرم اومدم
جنسیت بچه رو بپرسم گفتم خب حالا قراره مامان شی یا بابا؟!
*اعتراف می کنم یه بار کولرمون سوخت یه لحظه فکر کردم به خاطره اینه که همه با هم جلوش دراز بودیم.
*اعتراف می کنمیه
بار یه فامیلمون از انگلیس اومده بود و یه خورده شکلات با یه خمیر دندونه
گنده. منم زود خمیردندون گنده سوغاتی آورده بود رو برداشتم. خلاصه یه 6
ماهی مسواک می زدم با بدبختی آخه هم تلخ بود هم تند تا اینکه یه روز رفتم
یه لوازم آرایشی برای مامانم رنگ مو بخرم دیدم!!!! از این خمیر دوندن اینجا
هم داره با کلی کلاس از فروشنده پرسیدم آقا این خمیر دندنه چند؟ فروشنده
هم گفت آقا این خمیر ریشه تازه فهمیدم چرا بعد از مسواک اونقدر دل پیچه می
گرفتم.
*اعتراف می کنم
وقتایی که خیلی ناراحت می شم زار زار می شینم گریه می کنم. وقت دماغم
آویزون می شه پاکشون نمی کنم، آخه شوره، خیلی خوشمزست، دوست دارم!
*اعتراف می کنم بیشتر
ساعات التماسی که تو زندگیم داشتم مربوط به دوم ابتداییم میشه که به یک سگ
التماس می کردم جون مامانت اینجا یخ زده پارس نکن من مثه آدم رد بشم...
احمق بی شعور اینقدر پارس کرد 10-12 بار تو 5 متر خوردم زمین: زانوم ترک خورد دماغمم شکست...
*اعتراف می کنم
بچه که بودم چای شیرین درست کرده بودم. شکر فقط واسه یک چای مونده بود.
منتظر بودم قاشق بیارن هم بزنم دیدم قاشق نمیارن. بعد کلی جیغ می زدم سر
خواهرام. می دونین چی می گفتم؟ ای بابا قاشق نیاوردین شکرم حل شد همش چه
جوری چای شیرین درست کنم الان؟
*اعتراف می کنم اون
روز که استیو جابز مرد هی نت رو چک می کردم می دیدم نوشته جابز مرد هی با
خودم می گفتم حالا این «جابر» کیه که مرده؟ نمی فهمیدم! بد هی دیدم به جای
جابر نوشتن جابز! خیلی محق رفتم به داداشم گفتم این پیج های ایرانی گندشو
درآوردن. مطالبشون همش کپی پیسه. اون احمق اولی اشتباهی جابر رو نوشته جابز
اون منگل هایی که کپی پیست کردن نکردن بخونن ببینن اشتباه تایپی داره
همینجوری جابز کپی کردن! همه نوشتن جابز مرد، جابز ال، جابز بل!!
داداشم گفت استاد، او جابز بود! صاحب اپل...
*اعتراف می کنم هر
وقت گوشیمو تو خونه گم می کنم به داداشم می گم یه زنگ بزن صداش دربیاد
ببینم کجاس یه بار کنترل تلویزیون گم شده بود گفتم یه زنگ بزن...
*اعتراف می کنم بچگی با تیرکمون شیشه آبغوره های همسایمونو زدم شکوندم بعد فرار کردم...
*اعتراف می کنم 2
سال پیش یه همسایه داشتیم، از بچگی که فوتبال بازی می کردیم جلو درشون و
وقتی که توپمون می افتاد تو حیاطشون زااااارت پاره می کرد. عقده داشتم.
پسرش داماد شده بود. عروسی هم خونه خودشون بود. قبل از اینکه بره دنبال
عروس آرایشگاه، ماشینشو که سانتافه بادمجونی بود گذاشته بود دم در. من که ا
ینو نشون کرده بودم، رفتم موتور رفیقم رو گرفتم و طی یه عملیات از پیش
تعیین شده یه کلاه کاسکت گذاشتم. رتم دم ماشینش روغن موتور سوخته (که رنگ
ماشین رو به کل می بره) ریختم رو ماشینش، همین!!... اما خداییش دست به گل
هاش نزدم... پسر خوبیم نه؟
او یک قرن پیش در شمال شرقی ایالات متحده امریکا زندگی می کرد. ویلیس هاویلند کریر تنها فرزند یک خانواده پر جمعیت بود که تمام دوران کودکی خود را در بین بزرگسالان خانواده از قبیل پدربزرگ و مادر بزرگ و عموی خود گذراند.
او پس از گذراندن دوران متوسطه وارد دانشگاه کورنل در شهر ایتاکا در ایالت نیویورک گردید و در دوران کارشناسی با وجود بورسیه بودن جهت کسب درآمد، مجبور بود کارهائی از قبیل چمن زدن، هیزم ریختن در کوره ها و غیره را انجام دهد.
او در ژوئن ۱۹۰۱ با در دست داشتن مدرک مهندسی مکانیک به استخدام شرکت بوفالو در آمد و شروع به طراحی سیستم های حرارتی، جهت خشک کردن رطوبت الوار و قهوه نمود. کریر دراین دوران به این نتیجه رسید که اطلاعات موجود به هیچ عنوان جهت طراحی یک سیستم مهندسی کارآمد کافی نبوده و از آن رو او خود شروع به تحقیق در زمینه حرارت هوای خروجی که از روی لوله های بخارآب عبور می کند، نمود و به نتایج شگفت انگیزی رسید و این امر در همان ابتدا مبلغی معادل ۴۰٬۰۰۰ دلار برای شرکت صرفه جوئی به ارمغان آورد که این مبلغ صرف اصلاح سیستمهای ضعیف از قبل طراحی شده گردید.
کریر در سال ۱۹۰۲ اولین سیستم تهویه مطبوع خود را طراحی نمود. مشتری او چاپخانهای بود که با مشکل چاپ رنگ روبرو بود چون تغییر در گرما و رطوبت محیط موجب تغییر در همنشینی رنگها می شد. نزدیک به دو دهه اختراعات کریر این مکان را فراهم آورده بود تا در محیط های صنعتی دما و رطوبت به صورت علمی تحت کنترل در بیاید.
در سال ۱۹۰۶ کریر اولین اختراع خود، وسیلهای برای تصفیه هوا، را به ثبت رساند. کارخانجات نساجی جنوب آمریکا از اولین استفاده کنندگان سیستم جدید کریر بودند. کمبود رطوبت در محیط کارخانجات نساجی بلمونت موجب افزایش بار الکتریسیته ساکن در پنبه شده و این امر موجب سختی و تیرگی پارچه می گردید. سیستم کریر رطوبت موجود در محیط را افزایش داد و در یک حد مطلوب پایدار نمود که این امر موجب از بین رفتن مشکل به وجود آمده گردید. اولین مشتری خارجی سیستم جدید کریر، یک کارخانه نساجی واقع در یوکوهامای ژاپن بود که در سال ۱۹۰۷ این سیستم را خریداری نمود.
بانکی: فناوری
های روز دنیا، روز به روز و حتی بدون اغراق ساعت به ساعت در حال پیشرفت
هستند و هر یک از شرکت های فعال در این عرصه تلاش می کنند گوی سبقت را از
رقبا بربایند و حرف اول را خود بزنند. هدف اصلی تمامی سازندگان این نوع
دستگاه ها و وسایل، راحت تر کردن کار مشتریان است، غافل از اینکه خیلی از
این فناوری ها می توانند به سادگی هرچه تمام تر اعصاب کاربر و مصرف کننده
را به هم بریزند. به برخی از آزاردهنده ترین فناوری هایی اشاره می کنیم که
خیلی از ما، زیاد با آنها درگیر هستیم: