دختربچه خردسال تازه زبان باز کرده و با پدرش که ریش نسبتا انبوهی دارد بازی می کند.
دختربچه خردسال ظاهرا هرگز چهره بدون ریش پدرش را به خاطر نمی آورد.
او با پدرش بازی کرده و از ته دل می خندد. ریش پدر هم وسیله ای برای بازی اوست.
اما پدر به داخل حمام می رود. دختربچه پشت در او را صدا زده و در انتظار پدر است.
اما پدری که از حمام بیرون می آید هیچ شباهتی به پدر اصلی اش ندارد. دخترک دوست ندارد در آغوش این مرد غریبه باشد و می زند زیر گریه.
برای دیدن فیلم کلیک کنید