چند بخشی

چند بخشی

بخش های متنوع از همه چیز
چند بخشی

چند بخشی

بخش های متنوع از همه چیز

دانلود کتاب آموزش matlab

مطلب (MATLAB) نام یکی از برنامه های رایانه‌ای برای انجام محاسبات ریاضی است. واژهٔ مطلب هم به معنی محیط محاسبات رقمی و هم به معنی خود زبان برنامه‌نویسی مربوطه‌است که از ترکیب دو واژهٔ MATrix و LABoratory ایجاد شده‌است. این نام حاکی از رویکرد ماتریس محور برنامه ‌است، که در آن حتی اعداد منفرد هم به عنوان ماتریس در نظر گرفته می‌شوند.

کار کردن با ماتریس‌ها در Matlab بسیار ساده است. در حقیقت تمام داده‌ها در Matlab به شکل یک ماتریس ذخیره می‌شوند. برای مثال یک عدد (اسکالر) به شکل یک ماتریس 1*1 ذخیره می‌شود. یک رشته مانند «Whale is the biggest animal» به شکل ماتریسی با یک سطر و چندین ستون (که تعداد ستون‌ها به تعداد کاراکترهاست) ذخیره می‌شود. حتی یک تصویر به شکل یک ماتریس سه بعدی ذخیره می‌گردد که بُعد اول و دوم آن برای تعیین مختصات نقاط و بُعد سوم آن برای تعیین رنگ نقاط استفاده می‌شود. فایل‌های صوتی نیز در Matlab به شکل ماتریس‌های تک ستون (بردارهای ستونی) ذخیره می‌شوند. بنابراین جای تعجب نیست که Matlab مخفف عبارت Matrix Laboratory باشد.

ادامه مطلب ...

دانلود کتاب اموزش flash

ماکرومدیا فلش ( Macromedia Flash ) یکی از بهترین نرم افزار هایی است که شما میتوانید جهت افزودن افکت های مخصوص و انیمیشن های کامپیوتری به وب سایت از آن استفاده کنید .در این کتاب سعی شده بخش های مختلف این نرم افزار به اختصار توضیح داده شود . امید است این منبع جهت استفاده ی شما عزیزان مفید واقع شود.

ادامه مطلب ...

دانلود کتاب اموزش java

جاوا (Java) یک زبان برنامه‌نویسی شئ‌گراست که برای اولین بار توسط جیمز گوسلینگ در شرکت سان مایکروسیستمز ایجاد شد و در سال ۱۹۹۵ به عنوان بخشی از سکوی جاوا منتشر شد. زبان جاوا شبیه به ++C است اما مدل شیءگرایی آسان‌تری دارد و از قابلیت‌های سطح پایین کمتری پشتیبانی می‌کند. یکی از قابلیت‌های اصلی جاوا این است که مدیریت حافظه را بطور خودکار انجام می‌دهد. ضریب اطمینان عملکرد برنامه‌های نوشته‌شده به این زبان بالا است و وابسته به سیستم‌عامل خاصی نیست، به عبارت دیگر می‌توان آن را روی هر رایانه با هر نوع سیستم‌عاملی اجرا کرد. برنامه‌های جاوا به صورت کدهای بیتی همگردانی (کامپایل) می‌شوند. که مانند کد ماشین هستند و به ویژه وابسته به سیستم‌عامل خاصی نیستند.

ادامه مطلب ...

بدون شرح

یک ایرانی داخل بانکی در منهتن نیویورک شد و یک شماره از دستگاه گرفت.
وقتی شمارش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را داره و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری بمبلغ 5000 دلار داره
کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی داره.
و مرد هم سریع دستش را کرد توی جیبش و کلید ماشین فراری جدیدش راکه دقیقا جلوی در بانک پارک کرده بود به کارشناس داد و رئیس بانک هم پس از تطابق مشخصات مالک خودرو بالاخره با وام آقا موافقت کرد آنهم فقط برای دو هفته کارمند بانک هم سریع کلید ماشین گرانقیمت را گرفت وماشین به پارکینگ بانک در طبقه پائین انتقال داد.
خلاصه مرد بعد از دو هفته همانطور که قرار بود برگشت 5000 دلار + 15.86دلار کارمزد وام راپرداخت
کرد. کارشناس رو به مرد کرد و از قول رئیس بانک گفت " از اینکه بانک ما رو انتخاب کردید متشکریم "
و گفت ما چک کردیم ومعلوم شد که شما یک مولتی میلیونر هستید ولی فقط من یک سوال برام باقی مانده که
با این همه ثروت چرا به خودتون زحمت دادین که 5000 دلار از ما وام گرفتید؟
ایرونی یه نگاهی به کارشناس بیچاره کرد و گفت:
تو فقط به من بگو کجای نیویورک میتونم ماشین 250.000 دلاری رو برای 2 هفته با اطمینان خاطر و با فقط 15.86 دلار پارک کنم !!!

دانلود کتاب رمان خاستگاری یا انتخاب

فریبا : یه دختر ، کالا یا یه چیز فروشی نیس که بذارنش تو یه مغازه و براش مشتری بیاد
و اگه پسندیدش، ببره بزاره تو خونه ش!
مریم : منکه از این جرات آ ندارم به بابام بگم من می خوام برم خواستگاری!
فریبا : پس حق انتخاب ما چی می شه؟ ! یعنی ما محکومیم که همیشه انتخاب بشیم؟ 1
حق نداریم خودمون انتخاب کنیم؟!
مریم : آخه چه جوری می شه؟ ! یعنی اگه ما سه تا این رسم رو عوض کنیم، دیگه از این
به بعد جای اینکه پسرا بیان خواستگاریه دخترا، دخترا می رن خواستگاریه پسرا...

.

.

دانلود در ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...

معنی i love you به 100 زبان زنده دنیا!!!


English : I love you
Afrikaans : Ek het jou lief
Albanian : Te dua
Arabic : Ana behibak (to male)
Arabic : Ana behibek (to female)
Armenian : Yes kez sirumen
Bambara : M'bi fe
Bangla : Aamee tuma ke bhalo aashi
Belarusian : Ya tabe kahayu
Bisaya : Nahigugma ako kanimo
Bulgarian : Obicham te
Cambodian : Soro lahn nhee ah
Cantonese Chinese : Ngo oiy ney a
Catalan : T'estimo
Cheyenne : Ne mohotatse
Chichewa : Ndimakukonda
Corsican : Ti tengu caru (to male)
Creol : Mi aime jou
Croatian : Volim te
Czech : Miluji te
Danish : Jeg Elsker Dig
Dutch : Ik hou van jou
Esperanto : Mi amas vin
Estonian : Ma armastan sind
Ethiopian : Afgreki'
Faroese : Eg elski teg
Farsi : Doset daram
Filipino : Mahal kita
Finnish : Mina rakastan sinua
French : Je t'aime, Je t'adore
Gaelic : Ta gra agam ort
Georgian : Mikvarhar
German : Ich liebe dich
Greek : S'agapo
Gujarati : Hoo thunay prem karoo choo
Hiligaynon : Palangga ko ikaw
Hawaiian : Aloha wau ia oi
Hebrew : Ani ohev otah (to female)
Hebrew : Ani ohev et otha (to male)
Hiligaynon : Guina higugma ko ikaw
Hindi : Hum Tumhe Pyar Karte hae
Hmong : Kuv hlub koj
Hopi : Nu' umi unangwa'ta
Hungarian : Szeretlek
Icelandic : Eg elska tig
Ilonggo : Palangga ko ikaw
Indonesian : Saya cinta padamu
Inuit : Negligevapse
Irish : Taim i' ngra leat
Italian : Ti amo
Japanese : Aishiteru
Kannada : Naanu ninna preetisuttene
Kapampangan : Kaluguran daka
Kiswahili : Nakupenda
Konkani : Tu magel moga cho
Korean : Sarang Heyo
Latin : Te amo
Latvian : Es tevi miilu
Lebanese : Bahibak
Lithuanian : Tave myliu
Malay : Saya cintakan mu / Aku cinta padamu
Malayalam : Njan Ninne Premikunnu
Mandarin Chinese : Wo ai ni
Marathi : Me tula prem karto
Mohawk : Kanbhik
Moroccan : Ana moajaba bik
Nahuatl : Ni mits neki
Navaho : Ayor anosh'ni
Norwegian : Jeg Elsker Deg
Pandacan : Syota na kita!!
Pangasinan : Inaru Taka
Papiamento : Mi ta stimabo
Persian : Doo-set daaram
Pig Latin : Iay ovlay ouyay
Polish : Kocham Ciebie
Portuguese : Eu te amo
Romanian : Te ubesk
Russian : Ya tebya liubliu
Scot Gaelic : Tha gra\dh agam ort
Serbian : Volim te
Setswana : Ke a go rata
Sign Language : ,\,,/ (represents position of fingers when signing'I Love You')
Sindhi : Maa tokhe pyar kendo ahyan
Sioux : Techihhila
Slovak : Lu`bim ta
Slovenian : Ljubim te
Spanish : Te quiero / Te amo
Swahili : Ninapenda wewe
Swedish : Jag alskar dig
Swiss-German : Ich lieb Di
Tagalog : Mahal kita
Taiwanese : Wa ga ei li
Tahitian : Ua Here Vau Ia Oe
Tamil : Nan unnai kathalikaraen
Telugu : Nenu ninnu premistunnanu
Thai : Chan rak khun (to male)
Thai : Phom rak khun (to female)
Turkish : Seni Seviyorum
Ukrainian : Ya tebe kahayu
Urdu : mai aap say pyaar karta hoo
Vietnamese : Anh ye^u em (to female)
Vietnamese : Em ye^u anh (to male)
Welsh : 'Rwy'n dy garu
Yiddish : Ikh hob dikh
Yoruba : Mo ni fe

مرد قوی هیکل در چوب بری

مردی قوی هیکل در چوب بری استخدام شد و تصمیم گرفت خوب کار کند. روز اول در جنگل, 18 درخت را قطع کرد. رئیسش به او تبریک گفت و او را به ادامه کار تشویق کرد. روز یعد با انگیزه بیشتری کار کرد, ولی 15 درخت را قطع کرد. روز سوم بیشتر کار کرد, اما نتوانست بیشتر از 10 درخت را ببرد. به نظرش آمد که ضعیف شده است.

پیش رئیسش رفت و عذر خواست و گفت: «نمی دانم چرا هر چه بیشتر تلاش می کنم, درخت کمتری می برم!!!».

رئیسش پرسید: «آخرین بار کی تبرت را تیز کردی؟»

او گفت: «برای این کار وقت نداشتم. تمام مدت مشغول بریدن درختان بودم!!!»

اهمیت تفکر

پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند.

آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت که: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی که آن جدول را حل نکنید نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل کنید می توانید در را باز کنید و بیرون بیایید».

پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند.

نفر چهارم فقط در گوشه ای نشسته بود. آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است. او با چشمان بسته در گوشه ای نشسته بود و کاری نمی کرد. پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت، در را هل داد،

باز شد و بیرون رفت!

و آن سه تن پیوسته مشغول کار بودند. آنان حتی ندیدند که چه اتفاقی افتاد!

که نفر چهارم از اتاق بیرون رفته.

وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت: «کار را بس کنید. آزمون پایان یافته.

من نخست وزیرم را انتخاب کردم». آنان نتوانستند باور کنند و پرسیدند:

«چه اتفاقی افتاد؟ او کاری نمی کرد، او فقط در گوشه ای نشسته بود. او چگونه توانست

مسئله را حل کند؟» مرد گفت: «مسئله ای در کار نبود. من فقط نشستم و نخستین

سؤال و نکته ی اساسی این بود که آیا قفل بسته شده بود یا نه؟ لحظه ای که این احساس را کردم فقط در سکوت مراقبه کردم. کاملأ ساکت شدم و به خودم گفتم که از کجا شروع کنم؟

نخستین چیزی که هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این است که آیا واقعأ مسأله ای وجود دارد، چگونه می توان آن را حل کرد؟ پس من فقط رفتم که ببینم آیا در، واقعأ قفل است یا نه و دیدم قفل باز است».

پادشاه گفت: «آری، کلک در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم که یکی از شما پرسش واقعی را بپرسد و شما شروع به حل آن کردید؛ در همین جا نکته را از دست دادید. اگر تمام عمرتان هم روی آن کار می کردید نمی توانستید آن را حل کنید.

این مرد، می داند که چگونه در یک موقعیت هشیار باشد. پرسش درست را او مطرح کرد».