چند بخشی

چند بخشی

بخش های متنوع از همه چیز
چند بخشی

چند بخشی

بخش های متنوع از همه چیز

استاتوس های فیسبوک 33


1- من تو زندگیم هر سه سال یک بار اونم به مدت 10 ثانیه اونم واسه اینکه یه عکس سه در چهار بندازم جدی می شم. بقیه سال کارم چرت و پرت گفتن و خندیدنه.

2- بچه های این دوره زمونه به کمک مادراشون از کلی بسته های آموزشی استفاده می کنن اون وقت ما هم از یه پکیج استفاده می کردیم که شامل: لنگه دمپایی، فلفل قرمز، یک متر شلنگ و یک عدد قاشق داغ می شد! تازه در پاره ای از مواقع حبس تو زیرزمین هم لحاظ می شد! سوختنی تر از ما هم هست آخه؟

3- مامانم می گه: چن شب دیگه شب یلداست. می گم: به سلامتی! چه خبر هست حالا؟ می گه: هیچی، یه دقیقه بیشتر توی فیس بوک ول می چرخی!

4- رفتم داروخونه می گم پماد ضد خارش می خوام، یارو زیر لب می گه نیگا جوونای این دوره حال ندارن خودشونو بخارونن!

5- دختر خالم الان داشت دوغ و قهوه رو مخلوط می کرد، گفتم این دیوونه بازیا چیه؟ گفت دوغ خواب میاره قهوه بیداری میاره می خوام ببینم مخلوطش می تونه آدمو وارد دنیای خواب و بیداری کنه؟!

6- پول خوشبختی میاره؟ من حاضرم این ریسک رو بپذیرم و به عنوان یک نمونه آزمایشگاهی به جهانیان ثابت کنم.

7- سردرگمی زنان ایرانی

قبل از ازدواج:

پدر: برو خونه شوهرت هر غلطی خواستی بکن!

بعد از ازدواج:

شوهر: فکر کردی خونه باباته هر غلطی خواستی بکنی؟

لطفا مسئولان رسیدگی کنند!

8- یکی از بزرگترین دغدغه های زندگیم اینکه که وقتی یکی داره باهام حرف می زنه من باید تو کدوم چشمش نگاه کنم؟ راست؟ چپ؟ وسط پیشونیش؟ کجاش خب؟!

9- با پدرم داریم برمی گردیم خونه ... یه خل وضعی سر کوچه داریم همیشه تا منو می بینه ذوق می کنه برام دست تکونه میده و می خنده ... تا منو دید برام دست تکون داد با خوشحالی دنبال ماشین دوید. به بابام می گم این طفلی خیلی با معرفته ها.

بابام می گه دیوانه چون دیوانه ببیند خوشش آید!

10- چند سال بعد؛ رشته ات چیه؟ ارشد تربیت بدنی گرایش عذرخواهی از مسی

11- بچگی ها می گفتیم قهر قهر تا روز قیامت ولی قهرامون به چند دقیقه هم نمی کشید و دوباره با هم بودیم. الان بدون هیچ توضیحی تا ابد از هم جدا می شیم و می ریم.

12- قیافه یارو جوریه که مگس هم روش نمی شینه، بعد اسم بلوتوثش رو گذاشته دزد دل ها!

13- این جامعه شناسا اگه یه روز رو به متروگردی بپردازن، فرهنگ مردمو با پوست و استخون لمس می کنن و دیگه نمی گن کامنتای پیج مسی نشانگر فرهنگ ما نیست!

14- ما آخرین نسلی هستیم که دستشویی تو حیاط خونه مادر بزرگ رو تجربه کردیم.

15- قانون بقای خارش: خارش برطرف نمی شود بلکه از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل می شود.

16- مورد داشتیم رو بشقاب نایلون می کشیده توش غذا می خورده که ظرف نشوره.

17- شما هم هر چی تردمیل تو خونه دوستان دیدین تبدیل شده به رخت آویز؟!

18- کلاس نه گذاشتنیه نه داشتنی و نه رفتنی، کلاس فقط پیچوندنیه!

19- پشت نیسان آبی نوشته بود: خرید آهن آلات و ضایعات بهانه است، تو کوچه ها دنبال تو می گردم

20- کودک درونم تا آخر آذر ماه بهم مهلت داده خواسته هاش رو برآورده کنم وگرنه منو می ذاره خونه سالمندان

21- یه مگسه تو خونه مون هست انقد نکشتیمش پیر شده دیگه نمی تونه پرواز کنه راه می ره زیر مبلا براخودش

22- اون کسی که کلمه خاله و عمه رو تو زبان انگلیسی یکسان قرار داده، قطعا خودش یه عمه باهوش بوده.

23- خدایا این تاوان کدوم گناهمه؟ می دونم کالباس داریم تو یخچال ولی پیداش نمی کنم!

24- من عادت داشتم با پارچ آب می خوردم اونم از سمتی که دسته پارچ بود. تزم این بود که کسی عقلش نمی رسه از این سمت بخوره دهنیش کنه!

25- مامانبزرگم خیلی مریض بود و در ضمن دکتری که همیشه میره پیشش نبود، به هزار زحمت راضیش کردیم بره پیش یه دکتر دیگه. وقتی رفتیم داخل، معاینه که تموم شد مامان بزرگم گفت: آقای دکتر یه چیزی بنویس فعلا خوب بشم تا چند روز دیگه برم پیش یه دکتر درست و حسابی!

26- من سر امتحانا همیشه بعد 10 دقیقه الکی ورق می زدم می رفتم صفحه بعدی که بقیه روحیه شون به فنا بره!

27- طرف داشته گریه می کرده می گن: چته؟ می گه: پشیمونم، کاش به حرف بابام گوش کرده بودم. می گن: مگه چی می گفت؟ می گه: نمیدونم، گوش نمی کردم!

28- می گن اگه اولین برف سال رو در کنار کسی باشی که دوستش داری تا ابد در کنارش می مونی. خلاصه دوستت دارم شوفاژ!

29- یارو تو پیچ مسی کامنت گذاشته: چرا تو 2014pes درست پاس نمی دی؟!

30- همه خاطراتی که دخترای دهه هفتادی واسه این کلیپساشون دارن، دهه پنجاهی ها با اِپُل دارن!

31- واسه یکی از استادام ریکوئست فرستادم بهم مسیج داده:

سر کلاس از دستت آرامش ندارم، تو خونه هم همش به کارای تو فکر می کنم، تو خوابم که همش او قیافت تو ذهنمه، تو رو خدا تو فیس بوک دیگه دست از سرم بردار! هیچی دیگه دلم براش سوخت بی خیال شدم!

32- یه بار دست کشیدم رو آفتابه، ازش یه غول اومد بیرون! بهم گفت یه آرزو کن، گفتم یه خونه می خوام، گفت من اگه خونه داشتم تو آفتابه می خوابیدم؟! خیلی منطقی بود لامصب.


مطالب مرتبط:


استاتوس های فیسبوک 33

استاتوس های فیسبوک 32

استاتوس های فیسبوک 31

استاتوس های فیسبوک 30

استاتوس های فیسبوک 29

استاتوس های فیسبوک 28

استاتوس های فیسبوک 27

استاتوس های فیسبوک 26

استاتوس های فیسبوک 25

استاتوس های فیسبوک 24

استاتوس های فیسبوک 23

استاتوس های فیسبوک 22

استاتوس های فیسبوک 21

استاتوس های فیس 20

استاتوس های فیس 19

استاتوس های فیس 18

استاتوس های فیس 17

استاتوس های فیس 16

استاتوس های فیس 15

استاتوس های فیس 14

استاتوس های فیس 13

استاتوس های فیس 12

استاتوس های فیس 11

استاتوس های فیس 10

استاتوس های فیس 9

استاتوس های فیس 8

استاتوس های فیس 7

استاتوس های فیس 6

استاتوس های فیس 5

استاتوس های فیس 4

استاتوس های فیس 3

استاتوس های فیس 2

استاتوس های فیس 1


نظرات 2 + ارسال نظر
یاسمین سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 17:34 http://donyayeyasamin.blogsky.com

خیلی باحال بودن
به وبلاگ ما دیگه سر نمیزنی داداش نمیام دیگه وبتونااا

saremon shologhe

یاسمین سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 22:30 http://donyayeyasamin.blogsky.com

خیلی باحال بودن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد