چند بخشی

چند بخشی

بخش های متنوع از همه چیز
چند بخشی

چند بخشی

بخش های متنوع از همه چیز

کیف استاد

ترم چهار دانشگاه بودیم یه پسری تو کلاسمون بود خیلی جابلوس درس خون بود ایقد بچه ها بدشون ازش میومد همیشه هم میومد صاف پیش من مینشست ی روز که ی کلاس عملی داشتیم استاد هم از این استاد هایی خونسرد که تریپ کلاس راحت مشورت دور همه حلقه زدن کلا این چیزا بود سر کلاس نشسته بودیم گلاب به روتون دیدیم بدجور دلمون درد میکنه ... وقتی وارد کلاس شدم دیدم کیف این پسر چابلوسه رو صندلیم جزوه هامم افتاد ما هم بدجور داغ کردم با سرعت رفتم کیف پسره رو برداشتم و با یک ضربه چرخشی انداختم کنار سطل دیدم استاد چشماش از حلقه زده بیرون داره منو با حیرت نگاه میکنه همه داشتن با تعجب منو نگاه میکردن و ی لحظه کلاس منفجر شد استاد هم با خونسردی تمام درو باز کرد گفت بروگمشو درستو حذف کن ... بعد کلاس که بچه ها اومدن پیشم گفتن بابا تو چراکیف استادو انداختی بیرون تازه فهمیم چه غلطی کردم سرم 50 کیلو شده بود با افتخارهم رفتم درسو حذف کردم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد