یه جلسه کلاس داشتیم ساعت 11:30 تا1 ظهر اونم دقیق بعد عیدیه پسره بی مزه تو کلاسمون بود که چندتا مگس دورش رو گرفته بودن اینم از بس خوشمزه بود هر 5 ثانیه یه تیکه مینداخت یبارم استاد از عصبانیت رو بهش کرد گفت همون طوری که من شما رو با یه دانشجوی با ادب اشتباه گرفتم این مگسا هم تورو با گووووه اشتباه گرفتند
کلاس تا یه چند لحظه ساکت بود بعد پسره پاشد رفت بیرون یهو کلاس منفجر شد اینقدر خندیدیم که استادای کلاسای بقل گفتند ساکت
بیچاره استاد از خنده اشکش در امده بود
Davood Atashmusic