چند بخشی

چند بخشی

بخش های متنوع از همه چیز
چند بخشی

چند بخشی

بخش های متنوع از همه چیز

در جستجوی اریک یا چگونه فرگوسن یک بازیکن 1.2 میلیون پوندی را به یک اسطوره تبدیل کرد؟

اگر کانتونا به منچستریونایتد نمی رفت و 5 سال آخر دوران حرفه ای اش را در جایی غیر از الدترافورد سپری می کرد، چه سرنوشتی در انتظار او بود؟

سایت گل- پایان این قصه را همه می دانیم. کانتونا به منچستریونایتد رفت و در 5 فصلی که در الدترافورد بود، چهار بار لیگ برتر، دو بار FA Cup و سه بار چریتی شیلد را فتح کرد؛ اولین بازیکن غیرانگلیسی بود که به عنوان بهترین بازیکن جزیره انتخاب شد و چهار سال بعد از اینکه در آن روز بهاری، دانکن ادواردز خبر بازنشستگی اش را به خبرنگاران داد، به عنوان بزرگترین ستاره تاریخ شیاطین سرخ انتخاب شد. اما اگر کانتونا به منچستریونایتد نمی رفت و 5 سال آخر دوران حرفه ای اش را در جایی غیر از الدترافورد سپری می کرد، چه سرنوشتی در انتظار او بود؟  بازیکنی که همه باشگاهی های قبلی اش را با دعوا و درگیری ترک کرده بود، چگونه 5 سال در الدترافورد دوام آورد و برای همیشه در تاریخ فوتبال ماندگار شد؟

***

آن توپ را که به سمت داور پرتاب کرد، کارش در فوتبال فرانسه تمام شد(اینجا ببینید). دیگر غیرقابل تحمل شده بود. کسی در نبوغش تردیدی نداشت اما نهادِ ناآرامِ اریک، همه را به ستوه آورده بود. هشتمین فصل حضورش در سطح اول فوتبال فرانسه را سپری می کرد و دیگر حامی ای برایش نمانده بود. برای هر تیمی که به میدان رفت، در نهایت با جنجال جدا شد. "نیم المپیک" (Nimes Olympique) آخرین باشگاه فرانسوی بود که حاضر شد او را به خدمت بگیرد. اما وقتی روی یک موقعیت کم اهمیت، توپ را به داور کوبید، آنها هم به او پشت کردند. کمیته انظباطی فدراسیون فوتبال فرانسه او را برای چهار جلسه محروم کرد؛ گفتند به خاطر رفتارهای قبلی اش، نمی توانند مانند سایر بازیکنان با او برخورد کنند و اریک هم تصمیم گرفت مثل بقیه رفتار نکند. از پشت میز بلند شد؛ به سمت تک تک اعضای کمیته رفت و کنار گوش هرکدام زمزمه کرد:" تو یک احمق هستی!" محرومیتش به دو ماه افزایش پیدا کرد و او هم اعلام کرد از فوتبال کناره گیری می کند؛ در 25 سالگی.

http://medias.lequipe.fr/img-photo-jpg/en-1988-eric-cantona-n-a-pas-h-t-citer-l-acteur-am-cain-mickey-rourke-pour-qualifier-henri-m/1500000000037751/0:0,650:327-665-0-70/04535.jpg

***

قبل از آن سه سال عضو مارسی بود اما آنقدر "آتش سوزانده بود" که در این مدت، دو بار به بوردو و مون پلیه قرض داده شد. در اولین بازی اش برای مارسی گل زد اما وقتی یک روز بعد هنری میشل، سرمربی وقت خروس ها، فهرست تیم برای دیدار مقابل چکسلواکی را اعلام کرد، نام کانتونا در آن دیده نمی شد؛ در پاسخ خبرنگاران هم گفت:" اریک هنوز به طور کامل آماده نیست." همین اظهارنظر کافی بود تا او تیربارش را روشن کند:" تا وقتی که هنری میشل سرمربی فرانسه باشد، دیگر برای این تیم بازی نمی کنم. دیگر با من در مورد او صحبت نکنید. این انتخابی بین من و میشل است. می خواهم بدانید که از نظر من، او یکی از بی کفایت ترین مربیان دنیاست. در واقع فکر می کنم او یک "تَن لَش" است." هرچند بعد از مدتی عذرخواهی کرد اما جملات نیش دارش، یک سال محرومیت از دیدارهای ملی برایش به همراه داشت. این محرومیت خیلی زود برداشته شد. تنها دو ماه بعد میشل اخراج شد و پلاتینی به جای او را روی نیمکت فرانسه نشست؛ کسی که برای همیشه پشتیبان کانتونا باقی ماند.

http://img0.cfstatic.com/om/eric-cantona-prete-par-l-om-aux-girondins-apres-ses-derapages_57122_w460.jpg

البته اگر فرصتی به حامیانش می داد تا بتوانند دلیلی برای پشتبانی از او داشته باشند. مارسی در همان فصل قهرمان لیگ و جام حذفی شد اما کانتونا بیشتر فصل را محروم بود. در یکی از بازی ها در اعتراض به تعویضش، توپ را به میان جمعیت فرستاد و پیراهنش را به سمت داور پرتاب کرد.

برنارد تاپی، رئیس باشگاه مارسی مصاحبه کرد و گفت:" بازیکنی که پیراهنش را به روی زمین می اندازد، حتی اگر در بازی سه گل هم زده باشد، باید محروم شود زیرا این چیزی نیست که ما از ورزش انتظار داریم. این با ایده هایی که من از فوتبال به طور کلی و از باشگاه مارسی به طور ویژه دارم، اصلا همخوان نیست." در نیم فصل به بوردو قرض داده شد اما آنقدر در تمرینات غیبت کرد که در پایان فصل عذرش را خواستند. مقصد بعدی، مون پلیه بود. در 33 بازی، 10 گل زد اما وقتی در پایان دیدار مقابل لیل، در مسیر رختکن، یکی از هم تیمی هایش از عملکرد او انتقاد کرد، با کفش به صورت او کوبید. جنجال در رختکن بالا گرفت و روزنامه ها، روز بعد تیتر زدند:" جنجال کانتونا!". برای 10 روز از تیم کنار گذاشته شد اما در بازگشت، گل پیروزی مون پلیه در نیمه نهایی جام حذفی را به ثمر رساند. چند روز بعد، آنها قهرمان جام بودند. بازی های خوبش باعث شد تا تاپی او را به مارسی برگرداند اما دلش با تیم نبود.

http://www.om4ever.com/EquipesOM/OM199091.jpg

مخصوصا وقتی بکن باوئر جای خود را به ریموند گوتالز داد، دیگر به این نتیجه رسید که ولودروم جای او نیست. در نیم فصل دوم خیلی کم بازی کرد و در نهایت به "نیم المپیک" رفت.

***

خیلی زود از بازنشستگی اش پشیمان شد اما نه غرورش اجازه می داد آن را اعلام کند و نه تیمی او را می خواست. بیش از همه، پلاتینی نگران او بود. به او توصیه کرد به فوتبال انگلیس برود و شروع تازه ای داشته باشد. کانتونا با روانشناسش مشورت کرد و در نهایت این پیشنهاد را پذیرفت. این اولین بار نبود که او فرصت حضور در یک لیگ خارجی را داشت. سه سال قبل میلان هم برای خریدش پا پیش گذاشته بود اما او در آن زمان دیگر مصمم بود که به مارسی برود؛ تصمیمی که خیلی احتمالا از آن پشیمان شده بود.

 

 

http://www.mightyleeds.co.uk/images/ericplatini.jpg

پلاتینی از ژرار هولیه خواست تا تیمی برای کانتونا در جزیره پیدا کند و او هم با تِرِوِر فرانسیس، سرمربی شفیلد ونزدی صحبت کرد. در نهایت قرار شد کانتونا یک هفته به طور تمرینی در کنار تیم باشد و بعد از آن در مورد بستن قرارداد صحبت کنند. زمانی به انگلیس رسید که سرمای شدید زمستانی، عملا تمرینات را به حالت نیمه تعطیل درآورده بود و به همین خاطر بازیکنان در سالن تمرین می کردند (اینجا ببینید) یک بازی سالنی مقابل تیم آمریکایی بالتیمور بلاست هم انجام داد اما در پایان هفته، از قرارداد خبری نبود. فرانسیس پیشنهاد داد یک هفته دیگر به طور تمرینی در کنار تیم باشد اما کانتونا ترجیح داد بیش از این خود را کوچک نکند.

در این بین ناگهان سر و کله هاوارد ویلکینسون، سرمربی لیدز، پیدا شد. چهار ماه به پایان فصل مانده بود و برای لیدز که در کورس قهرمانی با منچستریونایتد بود، بازیکنی مانند کانتونا می توانست عصای دست باشد.

http://www.ripongazette.co.uk/webimage/1.5917754.1375441680!/image/3242882087.jpg_gen/derivatives/landscape_595/3242882087.jpg

ویلکینسون خیلی زود اعتماد کانتونا را به دست آورد؛ به ویژه اینکه خبری از دوره تمرینی هم نبود. لیدز حاضر شد او را به خدمت بگیرد و اریک می توانست هفته بعد مقابل الدهام به میدان برود. کمی طول کشید تا او به ترکیب اصلی لیدز راه پیدا کند اما گل خیره کننده ای که مقابل چلسی به ثمر رساند (اینجا ببینید)، او را به "ستاره الندرود" تبدیل کرد. طرفداران در هر بازی بارها و بارها برایش می خواندند:" اُه، اُه، اریک کانتونا" (احتمالا به این خاطر که می دانستند او هر شعار دیگری را متوجه نمی شود!)  لیدز در نهایت در آن فصل بعد از نزدیک به دو دهه قهرمان شد تا بعد از مدت ها، کانتونا روی آرامش را ببیند. در چریتی شیلد مقابل لیورپول، هت تریک کرد (اینجا ببینید) تا همه چیز برای یک فصل رویایی آماده باشد اما در فاصله دو ماه رابطه او و ویلکینسون رو به تیرگی گذاشت. زمانی که پلاتینی به کانتونا پیشنهاد داده بود که به انگلیس برود، به او گفته بود که ندانستن زبان انگلیسی به او کمک می کند تا روزهای آرام تری داشته باشد اما این مسئله در ایجاد شکاف بین او و ویلکینسون موثر بود؛ تا جایی که سرمربی لیدز از مدیران باشگاه خواست او را در لیست فروش بگذارند.

***

مِل استرلند، مدافع راست لیدز، که آسیب دید، ویلکینسون از بیل فاثربی، رئیس باشگاه، خواست تا با منچستریونایتد تماس بگیرد و از آنها بپرسد که حاضرند دنیس اروین را بفروشند یا نه. روزی که فاثربی به دفتر دانکن ادواردز زنگ زد، فرگوسن هم آنجا بود. ادواردز از فرگی پرسید:" لیدز اروین رو می خواد؟ می فروشیش؟" و او پاسخ داد:" نه، ازش بپرس کانتونا رو میدن به ما؟" فاثربی که هنوز مطمئن نبود ویلکینسون بخواهد ستاره تیمش را بفروشد، گفت بعدا جواب می دهد. چند روز بعد کانتونا در حال گرفتن عکس یادگاری در کنار فرگوسن بود؛ با انتقالی که تنها 1.2 میلیون پوند خرج روی دست منچستریونایتد گذاشت؛ مبلغی که حتی در آن زمان هم مضحک بود.

http://thefcf.co.uk/wp-content/uploads/2011/11/PA-34437191.jpg

***

در پاریس به دنیا آمد اما در مارسی بزرگ شده بود. پسر دوم آلبرت و اِلِنور کانتونا؛ با اجدادی ایتالیایی- اسپانیایی. پدربزرگ پدری اش از ساردینیا به مارسی مهاجرت کرده بود اما احتمال روحیه جنگندگی اش را از پدربزرگ مادری اش به ارث برد؛ از پِرِه رائوریچ، یک مبارز کاتالانی که علیه ژنرال فرانکو جنگیده بود. پِرِه به خاطر زخم هایی که در جنگ برداشته بود، مجبور شد برای مداوا به پاریس برود و همانجا ماندگار شد. جایی که نوه اش هرگز نتوانست در آن به آرامش برسد؛ انگار قهر با سرزمین مادری در "پیشانی نوشت" این خانواده بود.

***

پل گاسکوئین در یکی از مصاحبه هایش گفته بود بزرگترین حسرت زندگی اش این است که چرا به منچستریونایتد نرفت؛ جایی که فرگوسن می توانست او را زیر بال و پر بگیرد و او را از  افتادن به ورطه اعتیاد به الکل نجات بدهد. اما برخلاف "گازا"، کانتونا خوش شانس بود؛ یا حتی فراتر از آن؛ او را خدا بغل کرد و در الدترافورد پایین گذاشت. جایی که سرمربی اش می دانست باید با ستاره ای که فلسفه می خواند، به شعرهای آرتور رمبو علاقه مند است و نقاشی می کشد، چطور رفتار کند. کانتونای الدترافورد تفاوت زیادی با ستاره لجباز مارسی و لیدز نداشت؛ او همچنان با رقبا، داور و تماشاگران حریف درگیر می شد؛ لگد کنگ فویی مشهورش به "متیو سیمونز"، هوادار کریستال پالاس (اینجا ببینید)، هنوز در خاطره ها مانده اما برخلاف امه ژاکه که بازوبند کاپیتانی فرانسه را از او گرفت و دیگر او را به تیمش دعوت نکرد، فرگوسن دو ماه بعد از آن لگد کذایی، قرارداد او را برای سه سال دیگر تمدید کرد. اگر بقیه کانتونا را به عنوان بازیکنی عصبی و دردسرساز می شناختند، فرگی می دانست که چه جواهری در تیمش دارد و باید هوایش را داشته باشد. در فیلم " در جستجوی خوشبختی "، کریس گاردنر (با بازی ویل اسمیت) در صحنه ای از فیلم به پسرش می گوید:" هیچ وقت به کسی اجازه نده بهت بگه که نمیتونی کاری رو انجام بدی، اشخاصی که خودشون نمیتونن کاری رو انجام بدن، همیشه بهت میگن توام نمیتونی !" احتمالا اولین روزی که کانتونا پای به الدترافورد گذاشت، فرگوسن همین جملات را در گوشش زمزمه کرد.

 

http://blogs.gotsoccer.com/wp-content/uploads/2013/05/CANTONA-SIGNING-FOR-MAN-UTD.jpg

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد